- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی پرسونا (1966)
- آثار مرتبط پرسونا (1966)
آثار مرتبط فیلم پرسونا | منظوم
کارگردان: اینگمار برگمان
قرون وسطا . شوالیه ای به نام « آنتونیوس بلوک » ( فون سیدو ) ، از جنگهای صلیبی بازمی گردد و از میان سرزمینی طاعون زده می گذرد تا به خانه برسد . در میان آشفتگی های مذهبی و اخلاقی اش ، « آنتونیوس » با مرگ ( اکروت ) رو به رو می شود که می خواهد او را به دنیای مردگان ببرد.
کارگردان: اینگمار برگمان
« پروفسور بورگ » ( شوستروم ) همراه عروسش ، « ماريانه » ( تولين ) كه در زندگى زناشويى با همسرش ( بيورنستراند ) مشكل دارد ، براى دريافت دكتراى اقتصاد ( در پنجاهمين سالگرد فارغ التحصيلى اش از دانشگاه ) به لوند مى رود .
کارگردان: اینگمار برگمان
«آگنس» (آندرسون) بر اثر ابتلا به سرطان در حال مرگ است. دو خواهرش، «کارین» (تولین) و «ماریا» (اولمان)، بر بالینش آمده اند و «آنا» (سیلوان)، خدمتکار باوفا از او پرستاری می کند. رابطه ها بازبینی می شوند، خاطره ها برمی گردند، «آگنس» در نهایت رنج و عذاب می میرد، «کارین» و «ماریا» ظاهرا به هم نزدیک می شوند.
کارگردان: آندری تارکوفسکی
در مرکز کشوري، «منطقه» مرموزي پديدار مي شود که به نظر مي رسد نتيجه ي سقوط يک شهاب سنگ يا سفينه هاي فضايي باشد. «استاکر» (کايدانوفسکي) يکي از افرادي که به عنوان راهنماي آدم هاي کنجکاو به منطقه راه يافته تصميم دارد بدون اعتنا به قوانين، در قبال دريافت پول، دو مرد را به آن جا ببرد...
کارگردان: اینگمار برگمان
«اوا» (اولمان) که با همسرش «ویکتور» (بیورک) در خانه ی دورافتاده ای یک کشیش در نروژ زندگی می کند و به تازگی پسر چهارساله اش را از دست داده، وقتی در می یابد مادرش «شارلوت» (برگمن) پیانیست نامدار،عزادار محبوبش است، او را برای مدتی نزد خود دعوت می کند...
کارگردان: اینگمار برگمان
» کارین « ( اندرسون )، دختر روانپریشی که به تازگی از آسایشگاه روانی مرخص شده، تابستان را در جزیره ی دورافتاده ای در بالتیک می گذراند. همراهان » کارین « عبارتند از: پدرش، » دیوید « ( بیورنستراند )، شوهرش، » مارتین « ( فونس سیدو ) و برادرش، » مینوس « ( پاسگارد )،نوجوانی هفده ساله...
کارگردان: اینگمار برگمان
»توماس اريكسون« (بيورنستراند)، كشيش دهكده، حس مى كند پس از مرگ همسرش در پنج سال پيش، از خدا دور شده است. او هم راه جمعى مراسم عشاء ربانى را برگزار مى كند. پس از مراسم، زنى به نام »كارين« (ليندبلوم) از »توماس« مى خواهد كه به شوهرش كمك كند، چون از شنيدن خبر احتمال حمله ى اتمى چينى ها دچار وحشت شده است. »توماس« مى پذيرد در حالى كه كمك زيادى از او برنمى آيد و بيشتر به پوچى خودش پى مى برد...
کارگردان: آندری تارکوفسکی
راوي فيلم، «الکسي» (اسموکتونوفسکي)- که فقط صداي او را مي شنويم - خاطراتش را ازسه نسل خانواده اش، رابطه اش با پدر (يانکوفسکي) و مادرش (تره خووا)-از کودکي تا بزرگ سالي -همسرش (تره خووا) و پسر کوچکش (دانيلتسف) باز مي گويد...
کارگردان: فرانسوا تروفو
« آنتوان » ( لئو ) که از والدین ، به خصوص مادرش ( موریه ) بی توجهی می بیند ، به جای مدرسه با دوستش ، « رنه » ( اوفای ) به گردش می رود . او به دلیل دزدیدن یک ماشین تحریر به دارالتأدیب فرستاده می شود ، اما از آن جا فرار می کند ...
کارگردان: فدریکو فلینی
فیلم سرگذشت یک کارگردان موفق سینماست که هشت فیلم درخشان در کارنامه دارد اما برای ساختن فیلم نهم علی رغم داشتن همه امکانات قادر نیست طرح کلی فیلم جدید خود را بسازد و در این روند درگیر ضعف ها و عقده های دوران گذشته زندگی خود می شود.
کارگردان: اینگمار برگمان
«فاني» (آلوين) و «الکساندر» (گوو) زندگي خوش و آرامي را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «اميلي اکدال» (فرولينگ)، که در کار تئاتر هستند، مي گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ي قلبي و بعدتر ازدواج «اميلي» با يک کشيش خشک و مقرراتي به نام «اسقف ورگروس» (مالمسيو)، بچه ها آزادي و نشاط شان را از دست مي دهند...
کارگردان: آندری تارکوفسکی
در قرن پانزدهم ميلادي، شمايل نگاري به نام »آندري روبلف« (سولونيتسين) با دوستانش به شهر ولاديمير مي رود. او خيلي زود برگزيده مي شود تا با يک يوناني ديوارهاي کليساي جامع شهر را بيارايد...
کارگردان: اینگمار برگمان
سوئد، قرن سيزدهم. » كارين « ( پترسون ) دختر نازپرورده و باكره ى ملاك ثروتمند، » تور « ( فون سيدو )، قرار است براى روشن كردن شمع به نذر مريم مقدس به كليسا برود. اما در جنگل، چوپانان » كارين « را مورد هتك حرمت قرار مى دهند و سپس او را به قتل مى رسانند.
کارگردان: اینگمار برگمان
While vacationing on a remote Scandanavian island with his younger pregnant wife, an artist has a emotional breakdown while confronting his repressed desires.
کارگردان: اینگمار برگمان
«استر» ( تولين ) به همراه خواهرش » آنا « ( ليندبلوم ) و پسر ده ساله ى او، «يوهان» ( ليندستروم ) در راه مراجعت به سوئد با قطار، در شهرى عجيب توقف كوتاهى دارند.