به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: ایرج آقایی
آدمائی که میرن تو خط کج دیگه نمی تونن عشقو تو قاب پنجره چوبی ببینن… قابل توجه اونائی که عادت دارن زود به زود قاب عینکشونو عوض کنن!!
کارگردان: مسعود دهنمکی
"به خودتان تکان بدهید تا خدا تکانتان نداده!" این جمله ای است که حاجی یوسف، پیرمرد زاهد شهر با دیدن آسیب های اجتماعی به مردم و مسئولین گوشزد می کند اما برخی او را جدی نمی گیرند و برخی نیز با شایعه وقوع زلزله و عذاب دستمایه شروع داستان را فراهم می کنند...
کارگردان: پوران درخشنده
شیرین که در زندگی خانوادگی با فرزند و همسرش به تدریج دچار مشکل میشود، به دنبال پیدا کردن راهی برای ایجاد ارتباط با آنهاست، که موفق نمیشود و به بحران میرسد. تلاش مجدد او برای خارج شدن از این بحران او را با چالش جدیدی رو به رو میکند.
کارگردان: حسن ناظر
داستان یوسف، جوان روایتگر زندگی فرهاد (امیر آقایی) است که برای درمان دخترش به پول زیادی احتیاج دارد و حاضر است برای تهیه این پول هر چیزی را بفروشد، حتی خودش...
کارگردان: مرتضیعلی عباسمیرزایی
زهره در راه منزل احساس میکند کسی او را تعقیب میکند. او فرار کرده و همین عامل باعث میشود تا او در یک سانحهی تصادف فوت کند. پرویز (همسر زهره) بعد از 6 سال، برای اولین بار، با ضمانت رئیس زندان به مدت 72 ساعت به مرخصی میرود تا زهره را دفن کرده و در مراسمش شرکت کند. اما او دغدغهاش چیز دیگریست...
کارگردان: محمد آهنگرانی
سلیمان قطار خنده را به قصد اثبات مرد بودنش در خانواده و جامعه تخته گاز میراند، چرا که به هزار و یک دلیل زیر سوال قرار گرفته شده و خود او خود نیز به این امر واقف شده و درصدد رفع نواقص خود برآمده است. او در این بین فضای شاد و مفرحی را برای مخاطبین به ارمغان میآورد و در این مسیر فراز و نشیبهایی را پشت سر میگذارد و در ایستگاههای مختلف خنده توقفی میکند.
کارگردان: یعقوب غفاری
کریم عاشق خوانندگی است و بدون این که بداند دلداده ماموری شده که ماموریت دارد فرمولی را از دانشمندی سرقت کند. پس از متوجه شدن این داستان کریم، ۲ راه بیشتر ندارد.
کارگردان: محمود معظمی
روایت این اثر، داستانی از یک عشق، دیرینه و اتفاقات کهنه است که با برگشت نازلی به خانه باغ پدری اش، دوباره دستخوش تازه کردن عشق قدیمی اش و اتفاقاتی نو می شود.
کارگردان: مجیدرضا مصطفوی
انسی و ذبیح شبها را در حاشیهی شهر، در خانهای اجارهای خود سر میکنند و روزها در متن شهر، به شغلی بدون آتیه مشغولند. انسی از زنی سالخورده که دچار نسیان است مراقبت میکند و ذبیح در ارتفاع بلند برجهای شهر به کارگری مشغول است. این زوج جوان بیخیال از این معیشت معلق عاشقانه در آرزوی داشتن فرزند، شب و روزشان را سر میکنند، تا اینکه...
کارگردان: نرگس آبیار
لیلا به همراه همسرش فرید و فرزند دو سالهاش مستاجر دو پیرزن مهربان است. روزی برای لیلا میهمان میرسد که این مهمانی برای او ماجراهایی پیش میآورد...
کارگردان: علی غفاری
ماجرای مقاومت یک خانواده لبنانی در سالهای اشغال این کشور به دست نیروهای رژیم صهیونیستی است که مادر خانواده با تحمل رنجهای فراوان، رازی را در سینه نهفته دارد...
کارگردان: جلال فاطمی
درباره ارتباط متقابل کودکان و بزرگترها و آرزوهای آنهاست. کودکان میخواهند بزرگ شوند و بزرگترها دلشان میخواهد کودک باشند، ولی گاهی آرزوها در صورت تحقق با مشکلاتی همراه هستند...
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
داستان قحطی و خشکسالی عظیم ایران که در سالهای 1295 تا 1297 و در دوران جنگ جهانی اول در زمان اشغال ایران به دست قوای بیگانه روس و انگلیس رخ داد را روایت میکند...
کارگردان: سعید روستایی
خانوادهای در تدارک مراسم عروسی دختر خانواده، سمیه، هستند؛ اما اتفاقاتی روابط خواهران و برادران را سرد میکند که درنهایت باعث ماجراهایی میشود...
کارگردان: احسان بیگلری
خسرو نام پسر جوانی است که به بیماری اختلال دو قطبی مبتلا است و برای درمان این بیماری مجبور شده چند هفتهای در خانه برادر بزرگتر خود به سر ببرد...
کارگردان: اکتای براهنی
شهاب در آستانهی ازدواج با نامزدش است. شرایط اقتصادی و مالی او باعث میشود به اتفاق دوستش وارد یک معامله تجاری شود اما در کمال ناباوری پولهای او را بالا میکشند و شرایط سختی بر زندگی او حاکم میشود. پول بهرهای میگیرد، از پرداخت اقساط آن هم عاجز میشود و طلبکاران او را راحت نمیگذارند. شهاب تحت تاثیر این فشارها دست به کار عجیبی میزند...
کارگردان: عباس لاجوردی
داستان خانوادهای سوری که شب جشن تولد فرزندشان به نام «رقیه» است. این شب و جشن آنها مصادف میشود با حمله تکفیریها به دمشق و حرم حضرت زینب(س). این خانواده شیعه به همراه همسایه اهل سنتشان از خانه به سمت محل امنی فرار کنند. مقصدشان حرم امن حضرت زینب(س) است و در مسیر رسیدن به حرم در بین راه به یک کلیسا پناه میبرند و اتفاقاتی برای این گروه رخ میدهد...
کارگردان: حمیدرضا قربانی
دعوای دو برادر بحرانی را در خانواده ایجاد میکند، مادر این خانواده و دو عروسش که در سه طبقهی یک خانه زندگی میکنند سعی میکنند هرکدام به تنهایی بار مشکلات پیش آمده در زندگیشان را به دوش کشند...
کارگردان: مسعود مددی
«گیتا» مادر متین است و به او دلبستگی زیادی دارد. پس از حادثهای که برای متین پیش میآید، گیتا تلاش میکند تا با این موضوع کنار بیاید، اما با گذر زمان متوجه واقعیتهای جدیدی میشود...
کارگردان: مجید توکلی
داستان دختر و پسر جوانی را روایت میکند که با رویای پولدار شدن، خود را در شخصیتهای مختلف اجتماعی جا میزنند و از این طریق میخواهند به خواستههای خود برسند. آنها به طور اتفاقی به عنوان خریدار به ساختمانی مراجعه میکنند، ولی در ادامه با حقایقی رو به رو میشوند که...
کارگردان: سهیل بیرقی
داستان یک زن خلافکار حرفهای به نام آذر است که با وجود همه هشدارهایی که آدمهایش به او میدهند و او را از کار کردن در شرایط خطرناک فعلی بر حذر میدارند، آذر با سماجت و اصراری عجیب دست از کارهای خلافش نمیکشد و هرچند میداند هر یک از مشتریهایش میتوانند پلیس باشند، باز هم به کارش ادامه میدهد...
کارگردان: محمدحسین فرحبخش
آبنبات چوبی مسائل جوانان و مشکلات تفاوت نسلی را بررسی میکند؛ اختلاف دیدگاه نسل قدیم و جدید درباره مشکلات خانواده و تاثیر جامعه بر جوانان امروزی محور اصلی این فیلم است.
کارگردان: فرزاد مؤتمن
صبح است، مادری سراسیمه وارد کلانتری میشود و به افسر نگهبان میگوید دختر جوانش، سحر، دیشب به خانه بازنگشته است...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
روایت محافظی شخصی که از جان یکی از شخصیتهای مهم نظام محافظت میکند اما در جایی و براساس حوادثی متوجه میشود که او بیش از آن که به فکر نظام باشد به فکر منافع شخصی است. محافظ شخصی دچار تشکیک میشود و همین امر باعث میشود که محافظت از آن فرد را کنار بگذارد. اما به دلیل خدمات و خلوصی که در وی وجود دارد او را به محافظت از فرد دیگری میگمارند که یکی از فعالان هستهای کشور است...
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
آقای عزیزی که سرپرست بخش تعمیرات و نگهداری پالایشگاه آبادان است برای مراسم خواستگاری دخترش آماده میشود و ستاره دختر دیگرش در همان روز قصد سفر به تهران برای شرکت در جشن خداحافظی یکی از دوستان همدانشگاهیاش را دارد. پدرش به دلایلی به این سفر مشکوک است و این آغاز ماجراست...
کارگردان: سید جلال دهقانیاشکذری
طوبی: امشب عروسی امیرحسینِ، دوتامون خوشحالیم ...من نباید اون حرفها رو میزدم، فقط بهم بگو چرا چهار بار چشمت و بازبسته کردی ... منظور خاصی داشتی میثم ؟
کارگردان: برزو نیکنژاد
یک تیم فوتبال که در لیگ دسته سوم کشور فعالیت میکرده است به دسته دوم صعود میکند، سعید در این راه در آخرین لحظات بازی آخر دچار مصدومیت تاندون پا میشود و سلامتیاش به خطر میافتد...
کارگردان: ابراهیم ابراهیمیان
داستان احمدرضا مقدم، استاد برجسته و با سابقهی دانشگاه است که شک و تردیدهای همسرش مهتاب به ارتباط او با یکی از دانشجویانش، بسترساز فاجعهای غیرقابل پیشبینی میشود...
کارگردان: رضا درمیشیان
عده ای از جوانان بزهکار، به قصد دزدی از قشر پولدار، گروهی با نام «لانتوری» تشکیل میدهند. پاشا فرد اصلی لانتوری در این بین عاشق زنی به نام مریم میشود. پاشا قصد ازدواج دارد اما مریم چندین بار جواب منفی میدهد، تا اینکه در آخرین بار...
کارگردان: پرویز شهبازی
داستان دختر و پسری است که در تهران گردیهای خود با مردی برخورد میکنند که مشکلی دارد. آنها سعی میکنند راهحلی برای این مشکل پیدا کنند...
کارگردان: نرگس آبیار
قصهی زندگی یک خانواده یزدی بین سالهای 57 تا 62 است. روایتی از زندگی چهار کودک با نامهای بهار، نادر، کمال و مریم که همراه پدرشان غفور و مادربزرگ در دهه 50 خورشیدی نفس میکشند! دنیای این کودکان دنیایی است پر از رویاهای زیبای کودکانه که قرار است رنگ حقیقت به خود بگیرد...
کارگردان: مهدی گلستانه
خسرو که 23 روز بر پهنه دریا و به دور از خانوادهاش گذرانده است، با دنیایی از ابهامات فکری که تمام مدت همراه او بوده وارد خانهاش در تهران میشود اما تمامی ذهنیتهایش عینیت یافته و قادر به مقابله با مسائل پیش آمده نیست تا اینکه...
کارگردان: هاتف علیمردانی
بین دو خانواده طبقه متوسط شهری اختلافی رخ میدهد که برای رفع اختلافها با نظرهای مختلفی مواجه هستند...
کارگردان: بهنام بهزادی
داستان مادری که بنا به توصیه پزشک باید به علت آلودگی هوا، مابقی عمر خود را خارج از شهر تهران سپری کند، همین امر سبب مشکلاتی بین دو دختر وی میشود...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
حبیب کاوه کارخانه دار قدیمی مبتلا به بیماری آلزایمر است. خانوادهاش او را ترک نمودهاند اما با بازگشت دخترش به ایران اتفاقاتی میافتد...
کارگردان: حسین کندری
یه بچهی خوش خوابی بود که هر جا ولش میکردن میخوابید. یه بار خودش فهمید که خوابه... زور زد که داد بزنه، اما نتونست...