سیدحمیدرضا خدائیان: مدتی است که فیلم تنت اثر کریستوفر نولان سر و صدای زیادی در جهان به پا کرده است.در روزهای اخیر که نسخه ی با کیفیت این فیلم در ایران نیز قابل دسترس شد، این غوغا به ایران هم کشیده شد. به همین دلیل منظوم تصمیم گرفت تا در نقدی اختصاصی به این فیلم بپردازد .
امیر حسین خیراندیش: فیلم علاوه بر دغدغهی اخلاقی، دغدغهای اجتماعی هم دارد، رسیدگی مسئولین به سیستان و بلوچستان که علناً در فیلم بیان میشود. با وجود تلاش نعمت الله در چینش و انتخاب محترمانه میزانسن و نما اما بعضی لوکیشنها و روند داستان در واقع به انگاره عمومی و تصویر منفی مردم از این ناحیه دامن میزند.
میثم کریمی: « لاتاری » در مجموع اثری عقب مانده است که بیشتر برای مصرف داخلی ساخته شده و به شدت نیز تاکید دارد تا مخاطبش را احساساتی کرده و او را به سمت تفکر خشونت آمیزی که در اثر مطرح میشود سوق دهد و چنانچه مخاطب راه دیگری را برای پایان بحران قاچاق در نظر داشته باشد، او را بیغیرت خطاب میکند.
ساناز رمضانی: قصه اصلی «ممنوعه» هنوز کامل شکل نگرفته است و کمکم دارد جنبههای مختلفی از دغدغههای روز جامعه را یکبهیک به نمایش میگذارد و باید صبر کرد و دید این قصه دیوانهوار به کجا ختم میشود.
محمد بحرینی: حالا که فیلم سوفی و دیوانه را دیدیم آموختیم که برای نجات از افسردگی و نا امیدی باید به دنبال یک رابطهی عاشقانهی نامتعارف باشیم تا لااقل مدتی خوش باشیم. غافل از این که آیا این یک راه حل اساسی است؟
یاسمن خلیلیفرد: «آخرین بار کی سحر را دیدی» چیز متفاوتی را ارائه نمیکند. این بدان معنا نیست که فیلم بد است؛ برعکس، فیلم علیرغم همهی اشکالات فیلمنامهای اش کار تر و تمیزی از آّب درآمده و برعکس بسیاری از فیلمهای هم ژانر خود باورپذیر است اما چیز متفاوتی هم در آن دیده نمیشود.
محمدحسین قلیپور: ضمن تقدیر از زحمات عوامل فیلم برای ورود به عرصه سینمای دفاع مقدس و آرزوی آمرزش برای مرحوم آخوندی به عنوان یکی از خیرخواهان این عرصه امید میرود زین پس سینماگران با تلاش مضاعف از گنجینه خاطرات قهرمانهای واقعی دفاع مقدس که هنوز در میانمان نفس میشکند برای ثبت دلاوریهای آنان بهره ببرند و خلا موجود را با خلق آثاری ماندگار پر نمایند.
مدیسا مهراب پور: این فیلم توسط منتقدان شدیداً سرکوب و حتی به تمسخر گرفته شد اما واقعاً اینطور نیست. بهطورکلی میتوان گفت «پشت دیوار سکوت»فیلمی دغدغهمند است که بد نوشته شده و بدتر از آن ساخته شده است اما حاوی نکات جالبتوجه خاص خود هم هست.
نیره رحمانی: فضای فیلم زنده و تاثیرگذار است، شخصیتها جاندار و پذیرفتنی هستند و روابط آدمها گرم به تصویر کشیده شده است. بهتر از همه اینکه در طول مدت زمان فیلم، ریتم پرکشش آن هیچگاه از نفس نمیافتد.
حفیظه مهدیان: عرق سرد درباره تلاشهای ناکام یک زن برای رسیدن به خواستههای خویش است. زنی که به ظاهر در ساختار غیرمنعطف قانون، هنجارهای اجتماعی، شوهر و مسولینِ غیردلسوز گیر افتاده و تباه میشود.
یاسمن خلیلیفرد: «تنگه ابوقریب» بیتردید یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران در سالهای اخیر است که میتوان آن را مجموعه درستی از انتخابهای بهرام توکلی دانست. فیلمی که به شکلی مستندگونه راوی لحظات تاریخی فراموش شده و توامان تراژیکی در سالهای جنگ است و این نگاه هوشمندانه به "جنگ" در جای خود شایسته تقدیر است.
مدیسا مهراب پور: کارگردان اگر اینقدر دغدغه جوانمردی را دارد که داش آکل را بعد از اینهمه سال اقتباس میکند، بهتر میبود هزینه ساخت فیلم را به سیاق خود داش آکل به بچههای یتیم میبخشید تا سرمایهها اینچنین حرام نشود و آنقدر هم در سالن مورد تمسخر و بدوبیراه تماشاگران قرار نگیرد!!!
حانیه پایور: به طور کلی چراغهای ناتمام را اثری قابل قبول در کارنامهی سلطانی دانست و مجددا این سوال را در ذهن مرور کرد که چرا غیر از نامزدی در بخش بهترین جلوههای ویژه میدانی در عنوان دیگری نظر داوران جشنواره سی و پنجم فجر را جلب نکرده است؟!
حسین خداپرست: ریتم فیلم کند است. اصرار بیش از حد مهدویان بر واقعی بودن و داکیومنتری وار پیگیری کردن، فیلم را از نفس می اندازد. باعث شده درام شکل نگیرد.
کوروش بامدادی: بررسی سریال ممنوعه؛ قسمت اول: ممنوعه» بیش از آنکه ساختار تلویزیونی داشته باشد، درزمینهٔ تکنیکهای مربوط به ساخت، استانداردهای یک اثر سینمایی را دارد و درعینحال، خصوصیاتی مثل ایجاد تعلیق، کاراکترها و خرده روایتها و ایجاد حس تداوم در عین چندقسمتی بودن را برآورده کرده است.
مدیسا مهراب پور: «راه رفتن روی سیم» شبیه اکثر فیلمهای دیگری که از موضع بالا و پدرسالارانه به سراغ جوانان رفته است و همینطور شبیه به اکثر فیلمهایی که درباره موسیقی زیرزمینی ساخته شده است، خوب از آب درنیامده.
آرش پارساپور: فیلم شعله ور نمیتواند موفقیتهای آثار قبلی نعمتالله را تکرار کند ولی عملا فیلم بدی هم نیست. انتظارات از این کارگردان و همچنین پتانسیلهای فیلم که تا حد زیادی از دست رفتهاند بالاست و صرفا امین حیایی بهخاطر شخصیت عجیبش در فیلم میتواند ماندگار باشد.
علی فرقانی: فیلم خجالت نکش مشحون از اشارات سیاسی و اجتماعی است. اشاره به طرح کنترل جمعیت در دهه هفتاد و هشتاد و باز اشاره به سخنرانیهای رئیس دولت پیشین در تاکید بر بچهدار شدن. شخصیت اصلی فیلم هم در ارادهاش به بچه نیاوردن و هم در ارادهاش به تولد دوباره یک نوزاد تابع همین شرایط سیاسی است.
ساناز رمضانی: «یک کیلو و بیستویک گرم» میتوانست فیلم بهتری باشد اما برای یک فیلم اولی تجربه بدی نیست. مسلماً اولین تجربه رحیم طوفان بهاندازه فیلمی چون «انزوا» قوی و جذاب نیست، اما حداقل شرافت دارد و در این روزهای تلخ که کمدیهای مبتذل به ریش سینما میخندند، دغدغهای جدی را مطرح میکند.
ساناز رمضانی: به دلیل شرایط فعلی سینماست که میتوانیم «همه چی عادیه» را بهعنوان یک اثر متوسط بپذیریم. البته نباید از بازی عباس غزالی هم گذشت. بازیگری که باوجود استعداد درخشانی که از خود نشان داده تاکنون میدانی نیافته است تا بدرخشد. «همه چی عادیه» هم بهترین بازی وی نیست اما غزالی در نقش اول و با ایفای نقش یک کاراکتری که رگهای از کمدی هم دارد فرصت یافته است کمی بیشتر خود را نشان دهد.
مدیسا مهراب پور: حاتمی کیا در فیلمهای اخیرش حالا سراغ قهرمانانی از نسلهای جلوتر و با آرمانهایی ضد و نقیضتر از آرمانهای اوایل انقلاب همراه میشود. با جوانانی که هم از پدران خود و سایه سنگین جنگ بر زندگیشان و کودکیشان سرشکسته و آزردهخاطرند و هم پای باورهایشان ریسک ترور شدن در خیابانهای تهران را میپذیرند یا مردانه انتحاری داعش را با دستان خود منفجر میکنند تا انسانهای بیشتری کشته نشوند.