مسعود فراستی: من در سینمای ایران چنین پلیسی را به یاد ندارم که قابل مقایسه با پلیسهای سینمای دنیا باشد/ با اینکه 20 دقیقه از فیلم حذف شده، ولی معلوم است که روستایی یک قدم رو به جلوی بزرگ برداشته است!
سیدمحمدرضا حسینی: فیلمی که بیشتر از آنکه بتواند مسئله ای را در قالب هنر طرح کند دچار بیانیه خوانی شده و به جای قصه گویی سالادی از شعارهای سیاسی جناح مطبوع و همسو با دشمنان ساخته و مسائلی چون تضییع حقوق زنان در قانون ایران، مدیران بی خاصیت یا مذهبی خرافاتی و کوته فکر را با طرح مسئله همجنس بازی که مورد علاقه جشنواره های خارجی است در هم آمیخته و با قرار دادن شخصیت منفی و دروغگوی فیلمش بعنوان مجری یک برنامه تلویزیونی به صدا و سیما تاخته ، سعی کرده تمامی شعارهای جناح خود را در فیلم بگنجاند تا بیانیه کاملی از جناح خود ارائه کرده باشد.
حمید خرمی: این سینما در حال خود تخریبی است و هیچ آوردهای ندارد و به پلک زدنی، بنای درست نشده، ویران میشود؛ همانگونه که پایان فیلم کار کثیف، ثمره ماشین مهاجرت، در کمال مسخرگی و ناکامی، غرق و نابودی بود!
محمد حسن بورچی: این بار سیدی با پرداختی که به ویژه در فصل آغازین به ترکیبی از فیلم های نئورئالیستی چون معجزه در میلان (ویتوریو دسیکا، 1951) و فیلمهای گنگستری دهه 90 و آغاز قرن حاضر نظیر دار و دسته های نیویورکی (مارتین اسکورسیزی، 2002) شبیه است به درون یکی از کلونی های حاشیه تهران می رود
محمدرضا پورصفار: کامبوزیا پرتوی پس از ۱۳ سال با «کامیون» بازگشته، بازگشتی بی رمق و کم جان، از جنس دغدغه های این سال هایش و با درونمایه تعهداتی به انسان بی سرپناه در تهران.
محمدحسین قلیپور: “به وقت شام “در زمینه های فنی قدمی به جلو برای سینمای ایران و حاتمی کیاست. از بین موارد فنی صدا بیش از سایر بخش ها به کمک فیلم آمده و کار را برای تدوین و موسیقی تسهیل نموده است.
آرش خیروی: نکته قابل ذکر و شاخص درباره «فیلشاه»، بُعد حرفهای ساخت و متحرکسازی آن است. بخشی که کاملا نشان از تلاش سازندگان برای بر روی پرده آوردن یک انیمیشن کاملا سینمایی با تمام ابعاد آن دارد.
محمدرضا پورصفار: فیلم با ادعای روانکاوی دست روی معضلاتی از جامعه می گذارد که پرداخت هر کدام از آن ها به تنهایی می تواند دستمایه ساخت اثری سینمایی قرار گیرد، از تجاوز گرفته تا دخالت بزرگترها در زندگی فرزندان و حتی مفاسد اقتصادی و برجام و زندانیان سیاسی، گویی برای کارگردان تفاوتی نداشته که حرف فیلم اش در سطح شعار باقی بماند یا این که اندکی جنبه درام به خود بگیرد.
سیدعلاء سیادت : فیلم از رنگ و تصویر و ریتم خوبی برخوردار است اما مهمترین نقطه کارگردانی یک فیلم به خصوص در ژانر طنز روایت قصه و ایجاد موقعیت های طنز است. اما مصادر به شدت در این زمینه ضعف دارد .
سیدعلاء سیادت : کامبوزیا پرتوی قبلا با کافه ترانزیت اثبات کرده بود که کار در جاده و پرداخت درامی خانوادگی را به خوبی بلد است و با شنیدن نام فیلم جدیدی _کامیون_ با ذهنیتی مثبت به پای فیلم مینشینیم .
امیر شبگیر: فارغ از اینکه قصه و روایت «تنگه ابوقریب» شما رو بهتزده میکند، کارگردانی سکانس پلانهای طولانی این فیلم به همراه جلوههای ویژه میدانی و کمی غیر میدانی آن یک اتفاق در سینمای ایران محسوب میشود.
مسعود جلیلوند خسروی : به وقت شام با بازنمایی از فضای امروزی سوریه مخاطب را از پیش از ساخت، درگیر خود کرده بود. پرداخت به موضوعی منزجر کننده همچون داعش، جدا از ویژگیهای ایدئولوژیک و حتی استراتژیکش، برای مخاطب کم حافظه امروز، هم واجب است و هم جالب.
بابک مهرورز: هنوز سینمای جهان موفق نشده اقتباس معقولی از داستان « جنایت و مکافات » را بر پرده عریض سینما تجربه نماید. اما براهنی در نخستین تجربه کارگردانی اش قصد داشته این قاعده را بشکند و اقتباسی آزاد که محصول تفکر و کلیت جامعه ایرانی باشد را به سینما بیاورد تا ادای دینی به دنیای ادبیات داشته باشد اما به نظر می رسد که تصمیم چندان معقولی نبوده است.
میثم کریمی: محمد هادی کریمی در فیلم « کمدی انسانی » بنا را بر روایت قصه آدم بی نام و نشانی قرار داده که ظاهراً قرار است در یک برهه تاریخی آن را به نمایش بگذارد و در این بین خرده داستانهایی را هم در کنار قصه اصلی روایت کند تا تماشاگر بتواند به شناخت عمیق تری نسبت به دنیای او دست یابد.
سیدرضا صائمی: «سد معبر» حاصل همکاری دو جوان خوش سابقه سینما است که یکی برای بار دوم کارگردانی را تجربه می کند (محسن قرائی) و آن دیگری فیلمنامه اش را نوشته (سعید روستایی). قرائی پیش از این ، فیلم «خسته نباشید!» را ساخته و روستایی فیلم «ابد و یک روز» را.
ساناز رمضانی: «امپراتور جهنم» هم بهواسطه حذفی که قربانیاش شده است و هم بهواسطه ساختار آشفتهاش، از یک عدم انسجام شدید در موضوع و محتوا و همچنین ساختار رنج میبرد.
محسن ظهرابی: این مسئله که فیلمی درباره مشکلات اجتماعی همچون اعتیاد، فروش بچه، فقر و خودفروشی باشد میتواند برچسب اجتماعی بودن به فیلمی بزند اما اعتباری برای فیلم به ارمغان نخواهد آورد.