مسعود فراستی: من در سینمای ایران چنین پلیسی را به یاد ندارم که قابل مقایسه با پلیسهای سینمای دنیا باشد/ با اینکه 20 دقیقه از فیلم حذف شده، ولی معلوم است که روستایی یک قدم رو به جلوی بزرگ برداشته است!
هومن نشتائی: «بلوک 9 خروجی2» فیلمی تاثیر گذار است که از دیدنش پشیمان نمیشوید اما برایتان حتما تکراری جلوه خواهد کرد. منتظر شگفتی نباشید چون فیلم میخواهد به ساده ترین روش حرف خود را بزند و برود.
سعید گرامی: "سوفی و دیوانه" به لحاظ هنری فیلم موفقی نیست. محتوای فیلم اگرچه در ظاهر مفید و سازنده است اما در بطن آن رگههایی از سیاهنمایی دیده میشود. به نظر میرسد پنج سال وقفه در فیلمسازی نیز نتوانسته دانش سینمایی کرمپور را به حد مطلوب برساند و "سوفی و دیوانه" در مقایسه با فیلمهای گذشته او پیشرفت چندانی نداشته است.
علیرضا حنیفی: فیلم یک مشکل اساسی دارد و آن اینکه بدویترین قانون درام، برخورد شخصیتها با یکدیگر، را نادیده میگیرد. ما نیز بر اساس یک سری پیش فرضها مجبور به دنبال کردن فیلم هستیم.
شایان شفایی: فیلم راه رفتن روی سیم ادعای هنری دارد. فیلم میخواهد بگوید که برای هنر ارزش قائل است. این مسئله را هم در بخشهای مختصر و کوچک فیلم شاهد هستیم هم در بخشهای مهمتر و کلیدیتر. اما متاسفانه پرداختن به همین مسئله هم به خوبی انجام نشده و مشخص است که فیلم تنها ادعای این را دارد که هنر ارزشمند است
ساناز رمضانی: «مغزهای کوچک زنگزده» از آن دسته فیلمهایی است که بعد از ترک سالن سینما همراهتان خواهد ماند و تا چند روز در فضای زرد و غبارگرفته فیلم اسیر خواهید بود و از خود سؤال خواهید کرد، چوپان کیست، گله کجاست؟
کاوه قادری: فرزاد مؤتمن البته به لحاظ تکنیکی کوشیده در دنیای جدید نیز زیست بایسته و متناسب را داشته باشد؛ دست کم نشان به آن نشان که کوشیده از طریق کاتهای پرتعداد و دکوپاژ و تقطیعهای پی در پی، ریتم تدوین فیلم را شتابان و حادثهای کند.
ساناز رمضانی: «عرق سرد» ازلحاظ فرمی بهپای «من» نمیرسد و تواناییهای قصهگویی بیرقی را بهخوبی نشان نمیدهد اما فیلمی است که از بطن جامعه و نیاز امروز آمده است و تلاشی ستودنی است که باید تکرار شود تا به بار بنشیند.
مدیسا مهراب پور: «جاده قدیم» شروع خوبی دارد. تیتراژ دلنشین آغازین فیلم، دروازه خوشنقشونگاری برای ورود به جهان فیلم است و تماشاگر را مشتاق مواجهه با اثر میکند و کموبیش او را به یاد «بزرگراه گمشده» دیوید لینچ میاندازد.حتی پس از تیتراژ هم مدخل ورودی فیلم و مقدمهچینیهایش موفق میشود فضای گرم و صمیمانهای را از زندگی خانواده قهرمانش یعنی مینو برای تماشاگر بسازد.
ساناز رمضانی: سوژه سلطانی، جذاب است و در صورت پرداخت صحیح و سینمایی میتوانست یکی از آس های جشنواره باشد اما ناپختگی این طرح «چراغهای ناتمام» را تبدیل به یک شکست دیگر در شبهای سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر کرده است.
علی منصوری: “تنگه ابوقریب” یکی از بهترین فیلمهای سینمای دفاع مقدس و بهترین فیلم بهرام توکلی است. او میدان جنگی را به نمایش گذاشته که هرچند شبیه به تمام میدان جنگهای دنیاست اما کاراکترهایی در نقش رزمندگان ایرانی در آن مبارزه میکردند که شبیه انسانهای هیچ کجای جهان نبودند و نیستند.
حسین خداپرست: «خجالت نکش» کمدی زرد نیست و حتما با نمرهای خوب قبول میشود. از این رو میتواند به مثابه الگویی برای ساخت “فیلمهای کمیکِ مسئله محور” تلقی شود. فیلمهایی که هم میخندانند و هم آگاه میسازند. فیلمهایی که با فرم جذاب و متنی روان، سیاست های غلط دولتمردان و مجلسیان را به مردم نشان میدهند.
امیر حسین خیراندیش: فیلم علاوه بر دغدغهی اخلاقی، دغدغهای اجتماعی هم دارد، رسیدگی مسئولین به سیستان و بلوچستان که علناً در فیلم بیان میشود. با وجود تلاش نعمت الله در چینش و انتخاب محترمانه میزانسن و نما اما بعضی لوکیشنها و روند داستان در واقع به انگاره عمومی و تصویر منفی مردم از این ناحیه دامن میزند.
میثم کریمی: « لاتاری » در مجموع اثری عقب مانده است که بیشتر برای مصرف داخلی ساخته شده و به شدت نیز تاکید دارد تا مخاطبش را احساساتی کرده و او را به سمت تفکر خشونت آمیزی که در اثر مطرح میشود سوق دهد و چنانچه مخاطب راه دیگری را برای پایان بحران قاچاق در نظر داشته باشد، او را بیغیرت خطاب میکند.
محمد بحرینی: حالا که فیلم سوفی و دیوانه را دیدیم آموختیم که برای نجات از افسردگی و نا امیدی باید به دنبال یک رابطهی عاشقانهی نامتعارف باشیم تا لااقل مدتی خوش باشیم. غافل از این که آیا این یک راه حل اساسی است؟
یاسمن خلیلیفرد: «آخرین بار کی سحر را دیدی» چیز متفاوتی را ارائه نمیکند. این بدان معنا نیست که فیلم بد است؛ برعکس، فیلم علیرغم همهی اشکالات فیلمنامهای اش کار تر و تمیزی از آّب درآمده و برعکس بسیاری از فیلمهای هم ژانر خود باورپذیر است اما چیز متفاوتی هم در آن دیده نمیشود.
مدیسا مهراب پور: این فیلم توسط منتقدان شدیداً سرکوب و حتی به تمسخر گرفته شد اما واقعاً اینطور نیست. بهطورکلی میتوان گفت «پشت دیوار سکوت»فیلمی دغدغهمند است که بد نوشته شده و بدتر از آن ساخته شده است اما حاوی نکات جالبتوجه خاص خود هم هست.
نیره رحمانی: فضای فیلم زنده و تاثیرگذار است، شخصیتها جاندار و پذیرفتنی هستند و روابط آدمها گرم به تصویر کشیده شده است. بهتر از همه اینکه در طول مدت زمان فیلم، ریتم پرکشش آن هیچگاه از نفس نمیافتد.
حفیظه مهدیان: عرق سرد درباره تلاشهای ناکام یک زن برای رسیدن به خواستههای خویش است. زنی که به ظاهر در ساختار غیرمنعطف قانون، هنجارهای اجتماعی، شوهر و مسولینِ غیردلسوز گیر افتاده و تباه میشود.
یاسمن خلیلیفرد: «تنگه ابوقریب» بیتردید یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران در سالهای اخیر است که میتوان آن را مجموعه درستی از انتخابهای بهرام توکلی دانست. فیلمی که به شکلی مستندگونه راوی لحظات تاریخی فراموش شده و توامان تراژیکی در سالهای جنگ است و این نگاه هوشمندانه به "جنگ" در جای خود شایسته تقدیر است.
مدیسا مهراب پور: کارگردان اگر اینقدر دغدغه جوانمردی را دارد که داش آکل را بعد از اینهمه سال اقتباس میکند، بهتر میبود هزینه ساخت فیلم را به سیاق خود داش آکل به بچههای یتیم میبخشید تا سرمایهها اینچنین حرام نشود و آنقدر هم در سالن مورد تمسخر و بدوبیراه تماشاگران قرار نگیرد!!!