مسعود فراستی: من در سینمای ایران چنین پلیسی را به یاد ندارم که قابل مقایسه با پلیسهای سینمای دنیا باشد/ با اینکه 20 دقیقه از فیلم حذف شده، ولی معلوم است که روستایی یک قدم رو به جلوی بزرگ برداشته است!
مدیسا مهراب پور: با وجود همه محدودیتهایی که در درام اثر وجود دارد، کاظم ملایی موفق شده از پس ساخت جهان و اتمسفر فیلمش بر بیابد و آنچه را که میخواهد در برابر دوربین خلق کند. هرچند با درامی دستوپا شکسته، اما فیلم مختصات زیباشناسی تازهای را برای سینمای ایران با خود به همراه دارد و حاوی پیشنهادات فرمی و کارگردانی متفاوت و تازهای است هرچند که یک فیلم متوسط بهحساب میآید.
بهزاد وفاخواه: در «تنگه ابوقریب» برای اولین بار بهرام توکلی نه سراغ بیماریهای روانی و کیسهای سایکوتیک رفته است و نه رنگی از روشنفکری در فضای فیلم اوست. برای اولین بار با گلوله و انفجار هم تماس داریم. درواقع یک بهرام توکلی جدیدی میبینیم که سراغ فضایی یکسره متفاوت رفته است.
یاسمن خلیلیفرد: باید اعتراف کنم که پیش از تماشای «شماره 17 سهیلا» هرگز حتا تصور نمیکردم که فیلمی که ظاهری این چنین ساده داشت بتواند تا این حد نظر مثبتم را به خود جلب کند و حالا فکر میکنم محمود غفاری با خلاقیت، اجرای غیرکلیشهای و تمیزش و مجموعهی درست انتخابهایش به موفقیتی دور از انتظار دست یافته است که امیدوارم ادامه داشته باشد.
بابک مهرورز: « من دیوانه نیستم » اثر متفاوتی در سینمای ایران محسوب میشود اما شاید بهتر میبود که در گروه هنر و تجربه اکران میشد. تجربه جدید علیرضا امینی بیش از حد شخصی است و بعید است که بتواند مخاطب را از خود راضی نماید.
جبار آذین: امینی دست کم سعی نکرده، حرف و پرداخت متفاوت ونویی را چاشنی داستان فیلمش نموده وبرای جذب مخاطب بازگو کند، به همین دلیل وساختار ضعیف فیلم، بازیهای متوسط و کارگردانی کممایه و نداشتن جذابیتهای موضوعی و هنری، باعث بیرغبتی تماشاگر به تماشا و یا ادامه تماشای این فیلم شده است.
کاوه قادری: بهروز شعیبی، «ضدمؤلف» خوبی نیست؛ حتی «تکنسین» خوبی هم نیست؛ حداقل به این معنا که قادر نیست درام سازیهای نوعاً متفاوت با کیفیتی بایسته داشته باشد.
رسول والی: تماشای نقش نگار، شاید درمان دردهای مزمن و حاد ما نباشد، ولی در پایان، مخاطب میتواند داوری خوبی در مورد خود داشته باشد. آیا درگیر و دار زندگی پیچیدهی امروزی، نقش نگار رنج دیده و محکوم را بازی میکند، یا مانند نامادری با تمام وجود در تلاش برای خوبتر شدن اوضاع است.
محمدامیر جلالی: نگاهی که فرمان آرا در پایان فیلمش دارد، نگاهی امیدوارانه به نسل جدید است. او به نوعی شاید با نمایش پسر معتاد به این نسل هم خوشبین نیست و امید دارد نوزادانی که دیگر از بدو تولد با رقص پا به این دنیا میگذارند بتوانند نسلی شاد باشند.
مدیسا مهراب پور: «هزارپا» هرچند از دیگر فیلمهای کمدی که میبینیم یک و سر و گردن بالاتر است اما هنوز با آن چیزی که بهش میگویند «خوب»، فاصله زیادی دارد. هرچند که داستان جالبی دارد و قصهگو است اما در عین بسیار هم شلخته داستانش را تعریف میکند.
یاسمن خلیلیفرد: «شعله ور» فیلم خوبی است اما حیرت انگیز نیست. شاید اگر کارگردان دیگری جز نعمت الله آن را ساخته بود میتوانست توجه بیشتری را به خود جلب کند اما حمید نعمت الله آنقدر فیلمهای خوش ساخت در کارنامهاش دارد که مقایسه هر فیلم او با فیلم دیگر قضاوت را درباره آن اثر دشوار میکند.
مهران زارعیان: تنگه ابوقریب فیلمی است که نمیداند میخواهد تاریخی باشد یا داستانی؟ قهرمان میسازد یا آدمهای واقعی؟ ایدئولوژی دارد یا نه؟ ضد جنگ است یا آرمان گرایانه؟ یک فیلم به تمام معنا خنثی و ناکارآمد که تنها نتیجهاش این است که سینمای دفاع مقدس را بیش از پیش نخنما میکند.
افشین علیار: کاتیوشا از نظر محتوایی فیلم شلوغی ست و مطمئنا عطشانی در پرداخت و انتخاب لحن و نوع روایت کم کاری کرده است انگار فیلم آغاز ندارد خط روایی به قدری شدت دارد که آغاز رها شده است اطلاعاتی که فیلم از خلیل میدهد آنقدر اندک و قطره چکانیست که این کاراکتر نمیتواند به صورت درست و مشخص معرفی شود
مدیسا مهراب پور: میتوان گفت که «سهیلا شماره هفده»اصلاً پایانی ندارد. آنچه در این نسخه در انتهای روایت اتفاق میافتد، عملاً نه یک پایان باز که یک بلاتکلیفی بزرگ است که سنگینیاش را بر روی لحظات نهایی فیلم حس میکنیم و از فیلم دورمان میکند.
بهروز انوار: فیلم دارکوب از حیث مفهوم و جهان بینی فیلمهای مهم و قابل بحث سینمای امسال است. فیلمی که سعی میکند در کنار یک قصه رمانتیک و احساسی حقایق تلخی از جامعه امروز را به مخاطبان و سیاستمداران نشان دهد.
ابراهیم عمران: توقیف این فیلم بهحتم توقیف بالندگی و سرخوشی جامعه معنا میداد، هرچند بعد از رفع توقیف، پیام فیلم را بسیاری از مخاطبان، آنچنان که بایدوشاید این اثر بود، دریافت نکردند و در سکانسهای رقص و حرکات موزونش ماندند که خود نشان از نبود و فقدان این نگره است که حدیثی است دیگر که در این وجیزه نمیگنجد.
افشین علیار: چند روز از اکران این فیلم میگذرد و فضای مجازی پر شده از اینکه این فیلم در یک هفته توانسته دو میلیارد و چقدر بفروشد و این یعنی هزارپا توانسته فروش سه روز نخست و هفتهی اول را در سینمای ایران تغییر دهد، زمانی که یک پردیس سینمایی در چندین سانس را به این فیلم اختصاص میدهد یا به معنی دیگر مخاطب دزدی می کند کاملا مشخص است هزارپا باید رکورد فروش را در سینمای ایران جابجا کند!!
مدیسا مهراب پور: گسلهایی که اصلاحطلبان اصرار دارند نشان بدهند که آرامتر شدهاند، امروز خیلی فراتر از قبل در شرف لرزیدن شدهاند. نکته «عصبانی نیستم» در اینست که قهرمانی از قماش مردم عادی، کاملاً عادی که در پی فراهم کردن حداقلها برای جمعوجور کردن زندگیاش است، خلق میکند.
ساناز رمضانی: اگر اینهمه انرژی بهجای خلق تصاویر زیبا، صرف پیشبرد روایت به شیوهای جذاب میشد، نیم ساعت اول فیلم اینقدر جدا از بقیه ماجرا به نظر نمیرسید. درنهایت کوپال یک فیلم عجیب و تجربهای متفاوت در سینمای ایران است که در نوع خودش قابلاعتناست. آنهم در میان انبوهی از فیلمهای بدی که در جشنواره امسال دیدیم.
علی سالاری نسب: فیلم تنگه ابوقریب میتوانست یک اثر درخشان شود اگر فیلمنامهی درستی داشت، اما با همهی اینها فیلمی محترم و دوستداشتنی است، از موضوعی صحبت میکند که هر چه دربارهاش بگوییم کم است، دیدن این فیلم به همهی مردم مخصوصا مسئولین کشور توصیه میشود.
شایان شفایی: همانطور که پیش از این مطرح شد، خوک را نباید ساده انگاشت. خوک فیلمی است که با دید عمیق و نگاهی ثانویه، تعابیر و تحلیلهای متفاوت و ارزشمندی از آن حاصل میشود که هر کدام با سبک و سیاق خاص خودشان یادآور بخشی از زندگی و جامعه امروزی میشود.