هومن نشتائی: "لاتاری" تا حدی دچار شعارزدگی شده است. و میتوان گفت کمی با اغراق جلو آمده. و شاید همین شعارها توانست دل بسیاری را بدست آورد. برای مثال در انتهای فیلم، وقتی صحبت از خلیج فارس شد و همه در سالن دست و سوت زدند.
میثم کریمی: « لاتاری » در مجموع اثری عقب مانده است که بیشتر برای مصرف داخلی ساخته شده و به شدت نیز تاکید دارد تا مخاطبش را احساساتی کرده و او را به سمت تفکر خشونت آمیزی که در اثر مطرح میشود سوق دهد و چنانچه مخاطب راه دیگری را برای پایان بحران قاچاق در نظر داشته باشد، او را بیغیرت خطاب میکند.
حسین خداپرست: ریتم فیلم کند است. اصرار بیش از حد مهدویان بر واقعی بودن و داکیومنتری وار پیگیری کردن، فیلم را از نفس می اندازد. باعث شده درام شکل نگیرد.
افشین علیار: سومین فیلم مهدویان مهمتر از دو اثر قبلیاش است زیرا لاتاری یک ملودرام تمام عیار است که مخاطبش را تحت تاثیر قرار میدهد ، در نما به نمای این فیلم یک شور و دغدغهی مهم احساس میشود که برای بعضی از کارشناسان شاید خوشایند نباشد.
احسان آجورلو: شخصیتی نظیر موسی که به علت مناسبات قانونی خود را برای همیشه گرفتار قوانین کشوری دیگر کرد و امیرعلی که حتی پس از بازگشت به ایران نیز همواره باید زندگی را زیر سایه اتفاقات این داستان سپری کند. در زیر لایه داستان لاتاری ورای داستان قهرمانانه و پایان دلنشینی که تدارک میبیند چنین غمی نهفته است.
عارفه گودرزوند: وقتی خود را جای مخاطب عادی قرار میدهید قطعا از فیلم، لذتی دو چندان خواهید برد. چرا که فیلم از شورانگیزیِ جوان پسندانه بسیار بالایی برخوردار است. به نظر میرسد امیر علی و نوشین، شخصیت آرمانی هر دختر و پسرِ ایرانی است و این همذات پنداری با قهرمان داستان است که در فیلم کششی وصف ناپذیر ایجاد میکند.
علی منصوری: لاتاری از آن تک مضرابهای زیبای سینمای ایران است که یک ایرانی با تمام وجود آن را درک میکند. کاراکترهایش را میفهمد و با آنها همذات پنداری میکند. لحظه به لحظه آنها را تحسین میکند و حرفهایش را هرچند محدود اما از زبان آنها بر روی پرده سینما میشنود.
علی سالاری نسب: در کل فیلم را محترم میدانم و از عواملش تشکر میکنم که به این موضوع پرداختند،شاید باعث شود مسئولین ببینند و قبل از آنکه دیر شود و مردم کاری کنند،اقدامی کنند،چون به هر حال غیرت در آدمی بخصوص مردمان شریف این سرزمین وجود دارد،بهتر است قبل از آنکه دیر شود کاری کنیم.
فیلم نوشت: لاتاری نیز خود دچار همین دوگانگی برخورد شد. از سویی طیفی از جامعه فیلم را مروج خشونت و اساسا مذاکره گریز میدانند و گروهی دیگر فیلم را یک فیلم قهرمانانه و قابل ستایش میدانند که نوعی ناموسپرستی توام با عاشق پیشگی را تبلیغ میکند.
ساناز رمضانی: درنهایت، «لاتاری» با سکانسی از خشونت عریان و وحشتآور تمام میشود. سکانسی که مهدویان ادعا میکند که از این هم خشنتر بوده و برای اکران عمومی اصلاحشده است، اما خودش آن را ترجیح میداده است. سکانسی که تماشاگران را وادار به دست و سوت زدن میکند و آنها را از جایشان بلند میکند.
مسعود مهرجویی: همه کسانی که از قیصر تعریف میکنند باید پشت لاتاری در آیند. یک بام و دو هوا نداریم چرا که این پایان قصه لوطیهای دوست داشتنی در سینما نیست.
رسول والی: سینما یکپارچه در حال تشویقند و شگفت زده شدهاند. کارگردان به این حد از شگفتی قانع نیست. هنوز بر موج، سواری که موجی بزرگتر از راه میرسد. این دیگر موج نیست! یک سونامی بیمانند است که میبَرَد و میشوید تمام زخمهای رسوب کرده در دلت را.
یاسر شیرازی: تعریفی که «لاتاری» از مفهوم غیرت ارائه میدهد، نه تنها جامع و مانع نیست، بلکه تناقضآلود نیز هست. زیرا هدف، ترویج غیرت بوده است؛ بگونهای که تجاوز، نمونهای از بیغیرتی و صفتی بسیار مذموم معرّفی میشود؛
یاشار نورایی: لاتاری» یادآور فیلمهای جاهلی است که غیرت قهرمان کلاه مخملی به دلیل تجاوز به ناموسش گل میکرد و دست به چاقو میشد. البته می توان فیلمی فکر شده و مدرن ساخت که با کلیشههای فیلمهای قدیمی کار کند و در آزمونی امروزی، کارکرد این کلیشهها را محک بزند.
سید ابراهیم پیشکار: زمانی که از یک فیلم حدود 50 دقیقه سانسور میشود و 27 باز مجبور به بازنویسی فیلمنامه میشوند، چگونه میخواهی آن را به تماشا بنشینی و حتی نقدش کنی!!! بی مروتها 50 دقیقه خود، یک فیلم است.
شاهپور شهبازی: از چند صد سال پیش که به تعارف نااهل، قهوه ی قجری را نجشیده، سرکشیدیم و سر مبارکمان برباد رفت تا به حال سوادمان توی گور نم کشیده است و معنی بعضی ازکلمات فرنگی را نمی فهمیم مثلا” لاتاری”. مع الوصف فیلمش را هم نفهمیدیم.
محمدرضا فهمیزی: وقتی قانون کارآمد نیست، رفتار فراقانونی پیش می آید و در هرجامعه ای ممکن است رخ دهد…”این بخشی از سخنان محمد حسن مهدویان در نشست مطبوعاتی پس از پایان نمایش فیلمش در پاسخ به خبرنگاری است که از او پرسیده بود: “فکر نمیکنید در فیلم «لاتاری» یک جور انتقامجویی شخصی ترویج داده میشود؟”
محمدرضا باقری: «آقاموسی» مرد دیروز جبههها، «مربی» امروز جوانها در فوتبال، پدر مهربان دخترکش، مردی که نگران محیط زیست به خاطر تبلیغات زیاد کاغذی هم هست، در همه جا رفیق و آشنا دارد، اما حاشیهنشینی را انتخاب کرده، شبیهترین کاراکتر این سالهای سینمای ایران به «حاج کاظم» آژانس شیشهای است.
: نزدیک به دو دهه بود که سینمای ایران انباشته از آثار اجتماعی شده بود که در آنها کاراکترهایی که برای ناموسشان غیرتی میشدند هجو میشد. پدران با تعصب بی عقل و کله خر و مثلاً غیرتی با دخترانشان بدرفتاری میکردند و شوهران و برادرانی که با خشونتی افراطی به محارمشان زور میگفتند.
: خیلی ها منتظر لاتاری بودند ،یعنی مهدویان چه میخواهد بسازد؟ که نمی گذارند! بعد از پخش لاتاری میتوان گفت بالاخره مهدویان فیلم ضعیف خود را ساخت. فیلم یک ایده جهانی است اما با یک بیانیه ایرانی ،برعکس دو ساخته گذشته مهدویان که یک داستان ایرانی بود با زبان جهانی .