به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: داریوش مهرجویی
برای خانوادهای دو مهمان سرزده که تازه عروس و داماد هستند، میآید و چون وضع مالی خانواده خوب نیست، همسایگان دست به دست هم میدهند تا آبروی صاحبخانه را حفظ کنند...
کارگردان: کمال تبریزی
رضا مثقالی معروف به رضا مارمولک دزد سابقه داری است که بارها دستگیر و زندانی شده، اما در آخرین دستگیری، اتهام او سرقت مسلحانه است. رضا را به زندانی تحویل می دهند که رئیس آن (آقای مجاور) مردی بسیار سختگیر و انعطافناپذیر است. او عقیده دارد باید آنقدر نسبت به مجرمان ـ با روش هایی خاص ـ سخت گیری کند که حتی فکر اعمال خلاف به مغزشان نرسد. و معتقد است زندانیان را به زور هم که شده باید وادار به درستکاری کرد تا به بهشت بروند. رضا در حادثه ای مجروح می شود و به بیمارستان خارج از زندان منتقل می شود. در آنجا...
کارگردان: مسعود دهنمکی
مجید از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود. میرزا شرط ازدواج مجید و دخترش را سر به راه شدن او میداند. مجید تصمیم میگیرد برای اثبات سر به راه شدن خود به جبهه برود که بقیه دوستانش نیز همراه او میشوند. برای حضور آنها در جبهه، مخالفتهایی وجود دارد اما باضمانت میرزا و یکی دیگر رزمندهها آنها به پادگان آموزشی میرسند.
کارگردان: سعید سهیلی
داستان سه جوان جنوب شهری است که به خاطر به دست آوردن پول، دست به کارهای خطرناکی میزنند. همچنین داستان فیلم به مسائل مربوط به گشت ارشاد پلیس هم ارتباط دارد.
کارگردان: مسعود دهنمکی
این داستان ادامه داستان اخراجیها است و اینکه اخراجیها اسیر شده و به اردوگاهی به سرپرستی رسول میروند از طرفی خانواده آنها که قصد مسافرت به مشهد را داشتند با ربودن این هواپیما و نشستن رباینده در عراق، صدام حسین قصد سوءاستفاده تبلیغاتی دارد و به افراد درون اردوگاه دستور میدهد که در روزی آهنگ لیلی را در جلوی خبرنگاران بخوانند و برقصند و ربودهشدگان هم درخواست پناهندگی کنند در صورتی که در آخر برگه درخواست پناهندگی را پاره کرده و اسرا سرود ای ایران را میخوانند.
کارگردان: مهران احمدی
ایران خیلی بزرگه اما این وقتی خوبه که ادم بدشانسی نباشی. برای بعضی ها زندگی یه جور قماره..ترکیبی از خوش شانسی و بدشانسی..حالا دیگه فرق نمی کنه توی ایران باشی یا اونور دنیا، یا اینکه ساواکی باشی یا انقلابی، یا با همشهری ات ازدواج کرده باشی یا با یه خواننده امریکایی.. خلاصه هرکی باشی و هرجوری باشی مواظب باش که مصادره در کمین نشسته...
کارگردان: سامان مقدم
ارژنگ صنوبر شخصیتی چهل ساله است که همراهش میشویم تا تجربههای متفاوت و پیچیده اش از عشق و مصائبی که در زندگی دچارش میشود را برایمان بازگو کند...
کارگردان: سامان مقدم
داستان با ازدواج «رویا» و «ارژنگ صنوبر» آغاز میشود و در مسیر زندگی مشترکشان ماجراهایی برای آنها به وقوع میپیوندد...
مثلا فیلم بی پولی، اجاره نشین ها، آدم برفی، کلاهی برای باران، من دیه گو مارادونا هستم، توکیو بدون توقف، اخراجی ها 2، چند میگیری گریه کنی، سن پطرزبورگ
اینها رو اضافه کنید لیست تون کامل میشه. چون اینها هم کمدی های سلامی هستند هم خیلی پرفروش بودن و هم خیلی بامزه بودن و کمدی شون سخیف نبود