به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: سید داود میرباقری
«عباس خاکپور» به قصد سفر به آمریکا به ترکیه میرود تا ویزای آمریکا را بگیرد. او چهاربار و با قیافههای مختلف به سفارت آمریکا مراجعه میکند، اما موفق به اخذ ویزا نمیشود. پس از مدتی او در دام چند ایرانی، «جواد» و رئیسش «اسی» میافتد که در هتلی در استامبول، با مشارکت مدیر آن معروف به «چرچیل»، دفتری ایجاد و به کلاهبرداری مشغول است. به پیشنهاد «اسی»، «عباس» خود را در کسوت زنی درآورده و نام خود را «درنا» میگذارد تا بتواند ویزای ورود به آمریکا را به دست آورد. اما آشنایی و علاقهاش به زنی به نام «دنیا...
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
جراح برجسته مغز واعصاب بهنام دکتر عالم که بهدلایل مختلفی پسرش را فراموش کرده است. وی بصورت اتفاقی در شب تولد پسرش سامان از مریضی او که تومور مغزی است باخبر میشود و بهدنبال پسر ستارهشناسش در کویر به راه میافتد تا به او نزدیک شود.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
پلاک «یوسف» از شکم یک کوسه در آبهای جنوب پیدا میشود. همه معتقدند که او شهید شده است. «دایی غفور» که رانندهی تاکسی فرودگاه است، برخلاف دیگران معتقد است که پسرش «یوسف» روزی بازخواهد گشت. زندگی او و دختری به نام «شیرین» که از قبل برای جستجوی برادرش به ایران آمده است، در یک نقطه به هم میرسد. آنها به دنبال گمشدهی خود میگردنند...
کارگردان: مجید مجیدی
محمد رمضانی فرزند نابینای هاشم که در مدرسه نابینایان تحصیل میکند برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمیگردد. هاشم که پس از مرگ همسر خود با مادرش زندگی میکند، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. او به همین منظور محمد را به کارگاه نجاری میفرستد. مادر هاشم که به نشان اعتراض در مقابل این اقدام خانه را ترک کرده بود بعلت بیماری مجبور به بازگشت میشود و سرانجام در بستر بیماری از دنیا میرود. هاشم که با مرگ مادر خود و شنیدن جواب منفی از نامزدش بیش از همیشه احساس تنهایی میکند به سراغ محمد رفته و او را به خانه...
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
داستان این فیلم درباره طلبهای به نام سید حسن است که معتقد است چون مانند پدربزرگش میان مردم نیست و نفسش تاثیری ندارد نمیتواند لباس روحانیت را بپوشد و تنها برای دلخوشی خانواده اش چنین میکند. روزی که لباس روحانیت را میخرد در مترو پسرکی لباس او را میدزدد. جستجوی او برای لباس موجب آشنایی او با بیخانمانان زیر پل رسالت میشود. او سرانجام همه کتابهایش را میفروشد تا بتواند به آنها کمک کند. خواهر آن کودک نیز یک زن خیابانی است که اقدام به خودکشی میکند. سید حسن او را به بیمارستان میرساند. روزی که ط...
کارگردان: ناصر تقوایی
"ناخدا خورشید" ناخدای یک لنج بارکش در سواحل جنوب خلیج فارس است که در بندر لنگه اقامت دارد. بعد از ترور نخستوزیر در سال 1341، ناخدا گروهی را به سواحل جنوبی خلیج فارس میبرد. یک دلال در این ماجرا مداخله میکند و یک گروه تبعبدی که افراد شروری هستند بعد از کشتن یکی از فروشندگان مروارید قصد فرار از بندرلنگه را دارند و ناخدا را راضی به انتقال آنها به خارج از کشور میکنند. در موقع انتقال آنها بین این افراد فراری و ناخدا و دستیارانش برخوردهائی ایجاد میشود. فراریها کشته میشوند و ناخدا و لنج درحالیکه ...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
«نسرین» و «نرگس» مثل سیبی هستند که از وسط نصف کرده باشند. سالها پیش پدر و مادرشان آنها را از یکدیگر جدا کردهاند، اما آنها از روی یک اتفاق همدیگر را پیدا کرده و پنهانی جایشان را عوض میکنند. حالا «نسرین» در خانهی پدر به جای «نرگس» زندگی میکند و در تنهایی برای عکس خواهرش آواز میخواند: نیمهی گمشدهی من، حرفای نشنیدهی من و...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
یک مجروح شیمیایی برای معالجه به آلمان اعزام میشود. در آنجا خواهر خود را که سالهای پیش از ایران رفته و ساکن آلمان شده است، ملاقات میکند...
کارگردان: حمید نعمتالله
داستان دختری که خانوادهای فقیر دارد، از خانه گریخته و همراه با دوستانش خانهای اجاره کرده، که اجاره آن را نپرداخته و صاحبخانه قصد دارد آنها را بیرون کند. جهانگیر که در یک بوتیک کار میکند، به بهانه دادن شلوار مورد علاقه اتی به او، سعی می کند که به او کمک کند...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
مرد جنوبی به نام قاسم است که همراه با همسر و فرزندش تصمیم به کوچ گرفته ولی راهی که انتخاب میکند مخاطراتی برایشان بههمراه میآورد. او با همراه کردن اقوام و آشنایانش بهعنوان مسافران هواپیما، در میانهراه هواپیما را به اختیار گرفته و خلبان را وادار میکند آنها را به خارج از مرزها ببرد. اما همه چیز طبق پیشبینی او حرکت نمیکند.
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
قرار است پسند (پسندیده) دختر کوچک یک خانواده یزدی با پسری به نام کیوان از خانواده متمولی در همسایگی، که حالا مقیم آمریکاست، ازدواج غیابی کند و به آمریکا برود. چهار خواهر بزرگتر خانواده (که برخی ساکن یزد و برخی مقیم شهرهای دیگرند) و همسر و فرزندانشان برای مراسم ازدواج به خانه پدری میآیند. در این میان دایی خانواده که مخالف این ازدواج است و دلش میخواسته پسند با قاسم برادرزاده همسرش که حالا در خدمت سربازی است ازدواج کند، به شکلهای مختلف بدقلقی میکند اما در نهایت تسلیم شده است. مهمانان – بچهها...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
حامد علیرغم علاقه بسیار به همسرش مهناز و فرزندش نازی، آنها را پس از ده سال زندگی مشترک به خارج از کشور میفرستد. بهانه مهناز برای سفر، آزادی بیشتر است، اما پس از خروج از کشور، رفتارهای مشکوکی از او سر میزند.
کارگردان: شهرام اسدی
«عبدالله» جوانی نصرانی که تازه اسلام آورده است، در جریان عروسی خود با «راحله»، دختر «زید»، ندائی میشنود که او را به یاری فرا میخواند. «عبدالله» به دنبال این ندا بیایان به بیایان و واحه به واحه تا کربلا میتازد و سرانجام به کربلا میرسد که عصر روز عاشورا است زمانی که «حقیقت» را در زنجیر... پاره پاره بر خاک... «حقیقت» را بر سر نیزه میبیند.
کارگردان: فریدون جیرانی
هستی، بیوه زنی است که از همسر درگذشته خود دختری به نام طلا دارد، و با جوان پولداری به نام ناصر ملک ازدواج کردهاست. همسر جدید او دچار بیماری سوءظن است و مدام او را کتک میزند. هستی پس از مراجعه به عمویش، به درخواست قاضی دادگاه و به منظور ایجاد آرامش در محیط خانه، تصمیم میگیرد از شغل مورد علاقه اش (پرستاری) دست بکشد. اما باز هم مشکلات آنها حل نمیشود. ناصر حتی تحمل نمیکند که هستی را در حال صحبت با تلفن، یا در خیابان در حال خرید ببیند و به ضرب و شتم او میپردازد. هستی که دیگر طاقت تحمل ندارد، از...
کارگردان: داریوش مهرجویی
گاو "مشهدی حسن" میمیرد و او که گاوش را خیلی دوست دارد متدرجاٌ در قالب گاو فرو میرود.دوستانش او را به بند کشیده و جهت معالجه به شهر میبرند اما مشهدی حسن میگریزد، به درهای سقوط کرده و میمیرد.
کارگردان: علی حاتمی
در زمان سلطنت احمد شاه، تاجری فرنگی به بهانه رونق فرهنگ و هنر قصد دارد با پرکردن چند صفحه از چند موسیقی دان ایرانی، ردیف های اصیل ایرانی را که در حال فراموشی است، از گزند گذر زمان محفوظ نگه دارد. به همین منظور از آقاحسین دلنواز خواسته می شود که جمعی از بهترین نوازندگان را برگزیند. این قصد و برنامه سفر به فرنگ با مشکلاتی مواجه می شود. اما استاد دلنواز خود تصمیم می گیرد این برنامه را عملی کند. در فرنگ صدای دلنشین اهرخان خواننده گروه، هنگام تمرین، موجب شفای لیلا برادرزاده سفیر عثمانی می شود که در م...
کارگردان: امیر قویدل
در اواخر پائیز و اوایل زمستان 1357 در اوج اعتصابات عمومی یک قطار محمولهی سوختی متعلق به ارتش که قرار است در انبار اصفهان تخلیه شود توسط اعتصابیون شرکت نفت و راهآهن دولتی با پیروی از فرمان امام مبنی بر تأمین سوخت داخلی کشور ناگهان تغییر مسیر داده و عازم منطقهای دیگر که اهالی آن به سوخت نیاز دارند میشود. حکومت نظامی با توجه به موقعیت و شکستهای پی در پی و همچنین پرداخت وجوه سهمیهی سوختی و اخذ حوالهها مدعیست که این قطار به سرقت رفته و جهت جلوگیری از حرکت آن به اقدامات شدید و نهایتاً به انهدام...
کارگردان: امیر نادری
"امیرو" تنها و بی کس، در رویای سفری به ناشناخته و میل به پیروزی، در یک کشتی متروکه کنار بندری در جنوب زندگی میکند. روزگار را با اشتغال به کارهای مختلف میگذراند. امیرو برای اینکه بداند، آن سوی بندر، آنجا که کشتیها و هواپیما میروند، کجاست... باید دانستنیهایش را بیشتر کند و در این راه شتاب دارد. در کلاس شبانه درس میخواند و همزمان با دانشآموزی، در مسابقه با نوجوانان هم سن و سالش به پیروزی دست مییابد.
کارگردان: مرضیه برومند، علی طالبی
کپل، شکمو، دم باریک، دم دراز، گوش دراز، سرمائی، عینکی، خوشخواب، با سایر موشها در کلاس مشغول درس خواندن و بازیگوشی بودند که ناگهان موش اصد دستپاچه و نگران وارد شهر میشود و خبر میآورد که: ای داد و بیداد چه نشستهاید که یک گربه سیاه و بدجنس در راه است و اگر پایش به اینجا برسد یک موش هم از دستش جان سالم بدر نمیبرد. در شهر هنگامهای برپا میشود، موشها ابتدا وحشتزده و نگران به این سو و آن سو میدوند، هر کس چیزی میگوید و هر کس راهی پیشنهاد میکند، ولی سرانجام در یک راه همه مصمم میشوند: اتحاد و ا...
کارگردان: آرش معیریان
امیر مرادیان تنها پسر یک خانواده ثروتمند در روابط اجتماعی و خانوادگی با مشکل روبه روست. پدرش یک مدیر دولتی است با اعتقادهای سفت و سخت، که با مادرش که علاقه ای به این زندگی ندارد متارکه کرده و مادر امیر هم همراه با دخترش در خارج زندگی می کند. او هم از زندگی در ایران خسته شده و از سویی نیز مادرش مقدمات تحصیل او را در آمریکا فراهم کرده و سعی دارد همراه با نامزدش سارا ایران را ترک کند. او از یک سو با مخالت پدرش روبه روست و از طرفی هم در روزهای آخر بر اثر یک اتفاق با پیرمردی تصادف می کند. پیرمرد به ک...
کارگردان: محمدرضا هنرمند
خسرو پذیرش، مخترع یک پودر جادویی لباسشویی، به یک کارخانه تولید پودر می رود تا با دیدن مدیرعامل، اختراعش را به تولید برساند. اما تصادفاً از آسانسور پرتاب و به بیمارستان منتقل می شود. مدیرعامل شرکت، داریوش جم نیز از شنیدن خبر ورشکستگی قریب الوقوع شرک سکته مغزی می کند و به همان بیمارستان منتقل می شود. در بیمارستان، پرفسور ساعی که متخصص پیوند اعضاست، مغز خسرو را به بدن داریوش پیوند می زند و خسرو در جسمی تازه حیات پیدا می کند. او در ابتدا وضعیت تازه را نمی پذیرد؛ اما وقتی می فهمد جای مدیرعامل یک شرکت...
کارگردان: بهروز افخمی
زن و شوهر جوانی برای گذراندن ماه عسل راهی شمال هستند. در طول راه با یادآوری خاطرات گذشته، حقایق تلخی در مورد چگونگی آشنایی و ازدواج آنها آشکار میشود تا اینکه کارشان به مشاجره میکشد. در این میان تصادفی روی میدهد و مرد از صحنهی تصادف میگریزد...
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
گلنار با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کند. روزی به کنار چشمه می رود تا آب بیاورد. باد دستمال آبی او را، که یادگار مادرش است، با خود می برد. گلنار در پی دستمال به جنگل می رود و راه را گم می کند و گرفتار خاله خرسه می شود. خرس ها او را برای انجام کارهای روزانه و پختن کلوچه پیش خود نگه می دارند. پدربزرگ و مادربزرگ به کمک اهالی به دنبال گلنار می گردند، اما او را نمی یابند. خاله قورباغه خود را به گلنار می رساند و با هم نقشه ای برای فرار می کشند. گلنار به خرس ها می گوید به شرطی پیش آن ها می ماند که یک ...
کارگردان: مسعود کیمیایی
رضا که پس از مرگ مادرش تاب ماندن در خانه را ندارد، به طور موقت به مسافرخانهای میرود. در آنجا با جوانی خرمشهری به نام احمد آشنا میشود که پس از حمله به خرمشهر به تهران آمده و زیر نظر عبدل که او هم خرمشهری است در زمینه قاچاق کالای ضروری مردم کار میکند. به دلیل مفقودالاثر شدن برادر کوچکتر رضا در خرمشهر، بین رضا و احمد رابطه ای شکل میگیرد. بعدها که احمد به وسیله رضا پی به کارهای سودجویانه و ضدانسانی عبدل میبرد، به خود میآید و این نقطه آغازی است برای اجرای یک تصمیم مشترک توسط هر دو...
کارگردان: بهرام توکلی
خانوادهای متشکل از مادر و دو فرزندش، احسان و یلدا که در آرزوی دستیابی به رویاهای خود هستند و امیدوارانه تحولی را انتظار میکشند. یلدا معلول است و تمام دغدغه مادر تامین آینده اوست. ورود رضا دوست احسان با بازی زندگی آنان را دستخوش تغییراتی میکند...
کارگردان: مسعود کیمیایی
"قدرت" که بعد از دزدی تحت تعقیب است برای مخفی شدن نزد دوست زمان تحصیلیاش "سید" میرود. سید زمانی در مدرسه قدرتی داشته ولی حالا سخت معتاد است. سید با زنی به نام "فاطی" که در تئاتر کار میکند، زندگی مشترکی دارد. قدرت نمیتواند سید را از اعتیاد برهاند و کوششهای سید نیز برای نجات او نتیجه نمیدهد. آندو پس از سالها یکدیگر را یافتهاند میبینند که همهچیز تغییر کرده و حالا هر دو حسرت گذشتهها را میخورند.
کارگردان: محمدرضا هنرمند
سروان قربانی،افسر وظیفهشناس است که کارش را به خوبی و با صداقت تمام انجام میدهد. او که باید هرچه زودتر کلانتری محل خدمت اش را به مالک اصلی اش تحویل دهد، به او اطمینان میدهد که قصد تخلیه کلانتری را دارد ولی متأسفانه هیچکس حاضر نیست ملکش را به کلانتری اجاره دهد. در این میان سروان قربانی در ماجرای سرقت یک مومیایی نیز گرفتار میشود و...
کارگردان: بهروز افخمی
مهندس خاکپور مدیر عامل شرکت در پی بررسی ضرر و زیان کارخانه به تهران عزیمت می کند. او طی سانحه تصادف در جاده مصدوم و به بیمارستان منتقل می شود. محمود بصیرت معاون و دوست قدیمی خاکپور با شنیدن خبر تصادف به تهران مراجعه کرده و خاکپور را در تهران ملاقات می کند. او در پی مداوای خاکپور با پرستاری به نام سیما آشنا شد. با گذشت زمان رابطه سیما و محمود صمیمیت بیشتری پیدا کرد. سرانجام با پیشنهاد محمود، سیما بطور پنهانی به عقد موقت او درمی آید. پس از مدتی محمود که متوجه اطلاع خاکپور از جریان شده بود مهریه سی...
کارگردان: مجید مجیدی
یوسف نابینا که به نظر میرسد دچار بیماری مهلکی است،برای معالجه چشمانش،با پشتیبانی دایی ثروتمندش،راهی فرانسه میشود.در آنجا پزشکان، بیماریاش را خوش خیم و بیاهمیت تشخیص میدهند،درعین حال در مییابند که انگار راهی به بینایی یوسف وجود دارد
کارگردان: مجید مجیدی
لطیف، کارگر جوان آذری، همراه دیگر هم ولایتیهای خود در کنار عدهای کارگر افغان، در یکی از برجهای در حال ساخت شهر تهران کار میکند. سقوط نجف (یکی از کارگران افغانی) از طبقه دوم، موجب میشود پسر او رحمت، برای تأمین معاش خانواده، جای پدر را بگیرد؛ امّا به دلیل جثّه ضعیفش، مسئولیت خرید غذا و کارهای آشپزخانه به عهده او گذارده می شود.بدین ترتیب، کار آسان خود را از دست میدهد و مدام برای رحمت، درد سر درست میکند. امّا یک روز به صورت ناگهانی متوجه میشود که رحمت، در حقیقت دختری است به نام «باران»...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
محبوبه زن جوان و جنگ زدهای است که پس از پایان جنگ تک و تنها به مزرعه ویران شدهاش در جنوب میرود. داود مأمور خشن خنثیسازی مینهای زمان جنگ، مانع ورود محبوبه به خانهاش میشود و...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
ارتباط خط کمین با نیروهای خودی توسط دشمن قطع شده و احتمال سقوط، بسیار زیاد است. مقابله و مقاومت نیروها در مقابل دشمن نیازمند حضور دیدهبان جهت هدایت آتش سنگین است. عارفی برای پیوستن به خط کمین و دیدهبانی، باید از مسیری عبور کند که زیر آتش شدید دشمن قرار دارد...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
دشمن در منطقه عملیاتی تحریکاتی نشان می دهد و فعال میشود. پرندههای شناساییِ بدونِ سرنشین به عمق خطوط دشمن نفوذ میکنند. اطلاعات به دست آمده کافی به نظر نمیرسد و نیاز به پروازهای عمیقتر وجود دارد.خلبانان به درون خطوط دشمن نفوذ میکنند تا هدایتِ عملیات را عمقیتر کنند.
کارگردان: رسول ملاقلیپور
نصرت و احمد دو غواص اطلالعات هستند. در یک مأموریت احمد مفقود میشود، در حالی که همسرش در بیمارستان اهری منتظر بازگشت اوست. فیلم نگاهی دارد به روابط و روحیات افراد که مستقیما در ارتباط با جنگ است.
کارگردان: محمدرضا بزرگ نیا
در اوج حملات بیوقفهی دشمن به نفتکشها، کاپیتانی جوان به همراه دریانوردی با تجربه و کهنهکار تصمیم میگیرند تا اولین محمولهی نفت خام را با یک نفتکش غولپیکر از خلیج فارس عبور دهند و آن را به بازار جهانی برسانند. سیر حوادث آن دو را که در زندگی خصوصی خود نیز مسائل و مشکلاتی دارند، به تجربههای تازهای میکشاند و موقعیتهای تازهای برای آنها ایجاد میکند.
کارگردان: فریدون جیرانی
میهن مشرقی استاد دانشکده معماری پس از بیست و شش سال زندگی با شوهرش به سبب ناسازگاری فکری و رفتاری با پادرمیانی دخترش (ستاره) از همسرش جدا میشود. سپس به خانه قدیمی پدریش اسباب کشی میکند و با دخترش و دایه اش (آفاق) زندگی تازهای را آغاز میکند. زندگی تازه او با آمدن مانی معترف دانشجوی رشته معماری در هم میریزد و...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
فیلم درباره رابطه پدری بسیجی و دختر جوان اوست که مینهای باقیمانده از دوران جنگ باعث مجروح شدنش شده است.
کارگردان: رسول ملاقلیپور
محمود شوکتیان برای جلسه نقد و بررسی آخرین کتابش به نام «مزرعه پدری» به اهواز دعوت شده تا در یک همایش ادبی درباره ادبیات جنگ سخنرانی کند. او در زمان جنگ همسر و دو فرزندش را بر اثر بمباران دشمن از دست داده، اما در خیال خود آنها را زنده می پندارد و در این سفر نیز در ذهن خود با آنها همراه است. محمود شوکتیان در طول سفر، خاطرات گذشته و حوادث جنگ را به یاد می آورد؛ این را که چگونه برای خاموش کردن توپخانه دوربرد دشمن به همراه یک گردان عملیات مرگباری را انجام داده اند و در این حادثه، برخی از دوستان و همر...
کارگردان: علی حاتمی
این گذری است بر بخشهایی از زندگی تاریخی "محمد غفاری" ملقب به "کمال الملک" نقاش بزرگ معاصر، "کمال الملک" در ده "قله" از توابع کاشان به دنیا آمد. در ده سالگی عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون نزذ استادان وقت هنر نقاشی را فرا گرفت. ناصرالدین شاه قاجار که هر ساله دارالفنون را بازدید میکرد به محمد غفاری برمیخورد و او را به نقاشخانه کاخ گلستان میبرد. کمال الملک جوان در دربار قاجاری فرصت مییابد که هنر خود را به تکامل برساند و در عین حال شاهد جنایات دربار قاجاری باشد. در دوران مظفرالدین شاه به فرن...
1:یه حبه قند
2:کمال الملک
3:از کرخه تا راین
4:بوی پیراهن یوسف
باز با قرمز و آدم برفی یکم موافقم
واقعا به نظر شما گلنار یا مومیایی یا خواهران غریب یا خیلی دیگه از لیست این لیاقت رو دارند؟
من نمی تونم همینطوری لیست درست کنم
شما لیست من رو خواهید دید
مگه فیلم ساختی ؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه با نظر من مخالفی دلیل بیار از سختیاش نگو
اگه مخالف این لیستی دلیلشو بگو چرا اینقدر سریع گارد میگیری ؟؟
بقیه کامنتاتم همینطوره این اولیش نیست !
حالا بعضیا مثل نویسنده ی این لیست جنبه ی نقد رو دارن تو نداری.
میتونی از نقد من به راحتی رد شی.
من اولش دلیلشو گفتم که گلنار و مومیایی و امثالهم فاقد ارزش هنری و لایق نیستند
شما درست بخون بعد نظر بده
شما بیشتر کامنتات بیشتر به دنبال تخریبی و هیچ دلیل منطقی ای نداری
بعدشم نگفتین بودجه تلویزیون چه ربطی به گوشواره روی روسری داره ؟
عماد جان شما جوونی، وقتی به سن من برسی یه سری مسائل برات واضح تر میشه ایشالا. فقط اینو بدون راهی که انتخاب کردی راه سختیه.
شما حتی فرق نظر با نقدو نمیدونی !!!
برو یه دور دیگه کامنتمو بخون
نقد عمومی و نظر شخصیه
من شاید اکثر عمرم رو فیلم دیدم و به فیلم مثل یک سرگرمی نگاه نمی کنم و برام جدیه
میخواید ی کاری کنید شما برام کامنتتون رو ترجمه کنید
نیاز به ترجمه نداره عبری ننوشتم که !
فقط خیلی ضایست که گوشواره رو روی روسری بزنن که هیچ جای دنیا همچین چیزی نیست
اینو شما تبدیل به یه فیلمنامه کردی نمیدونم اینکه این سریال نقطه ی قوت نداره رو یا فیلمنامه نویس خوب نداره رو از کجاش دراوردین !
حالا اینکه این سریال اصلا خوب هست یا نه بماند کنار چون یه قسمتم کامل ندیدم
دوستان همه به این فیلمها ستاره خوب بدین تا بیاد بالا