به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: سعید روستایی
خانوادهای در تدارک مراسم عروسی دختر خانواده، سمیه، هستند؛ اما اتفاقاتی روابط خواهران و برادران را سرد میکند که درنهایت باعث ماجراهایی میشود...
کارگردان: اصغر فرهادی
سیمین میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادرنمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند.این اختلافات باعث میشود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد میکند و مجبور میشود به خانه پدرش برگردد. ترمه تصمیم میگیرد پیش پدرش نادر بماند به امید اینکه مادرش سیمین پیش آنها برگردد.نادر نمیتواند از عهده مراقبت از پدرش بر بیاید پس برای این کار یک مستخدم به نام راضیه استخدام میکند. این زن جوان که باردار...
کارگردان: سید جمال سید حاتمی
سریال «لاک قرمز»، که در ادامه نسخه سینمایی این اثر است و نقش اصلی آن را دختر خانواده بازی میکند که بعد از از هم پاشیدن خانواده خود سعی دارد تا این خانواده را دور هم جمع کند و در آخر خود یکی از کارآفرینان میشود.
کارگردان: هومن سیدی
میگن اگه چوپان نباشه گوسفندها تلف میشن٬ یا گرگ بهشون میزنه یا از گرسنگی میمیرن٬ جون مغز ندارن. هرکی که مغز نداره به چوپان احتیاج داره٬ یه چوپان دلسوز... چوپان حکم پدر گوسفندها رو داره٬ آدم بدون پدر هیچی نیست. اون چوپانه ما همه گوسفنداشیم٬ اون به ما میگه کی بریم٬ کجا بریم٬ چیکار کنیم٬ کی بشینیم٬ کی پاشیم٬ کی بمیریم.
اختلاف میان دو خانواده طبقه متوسط از شهر اتفاق می افتد. آنها وقتی که سعی می کنند این اختلاف را حل کنند، با نظرات مختلفی روبرو می شوند. این وضعیت باعث می شود که بسیاری از چیزهای نامعلوم به آنها بگویید.
کارگردان: سعید روستایی
در بزنگاه روزهای سخت، اعتیاد و مواد مخدر هم گریبان زندگی مردم این شهر را رها نمیکند.
کارگردان: تهمینه میلانی
داستان دختری جوان و کم تجربه به نام «ملیحه» است که با ازدواجی نادرست و بدون رضایت خانواده با جوانی به نام سیامک دچار مشکلاتی میشود.
کارگردان: رسول ملاقلیپور
پزشکان دلیل وضعیت سعید فرزند سپیده را ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده میدانند. سهیل اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت میکند و...
کارگردان: پوران درخشنده
شیرین هشتساله، مورد آزار جنسی مردی از نزدیکان قرار میگیرد. آنچه این زخم را عمیقتر میکند و واقعه را به فاجعه ختم میسازد، این است که دخترک هیچکس را نمییابد تا دردش را با او در میان بگذارد و حرفش را باور کنند. از سوی دیگر، عروسی که خود تجربهای مشابه در کودکی دارد مرتکب قتلی شده است.
کارگردان: رسول صدرعاملی
فیلم من ترانه 15 سال دارم ،ترانه دانش آموز پانزده ساله ای است که مادرش فوت کرده و پدرش در زندان است و با مادربزرگش زندگی می کند. روزی امیر به ترانه اظهار عشق می کند و تصمیم به ازدواج با او می گیرد و چون هر دو محصل هستند قرار بر صیغه ی محرمیت می شود تا بعد ازدواج دائم صورت گیرد. بعد از مدتی ترانه متوجه می شود که امیر با چند دختر ارتباط غیر اخلاقی دارد و با این وضع تصمیم به جدایی می گیرد. ترانه و امیر از هم جدا می شوند و امیر به آلمان می رود، اما پس از مدتی ترانه می فهمد که باردار است…..
کاوه ناریمان یک معاینه پزشکی در مأموریت است. در محل کارش، او با بدن ای که قبل از او شناخته شده بود روبرو می شد.
کارگردان: شهرام شاهحسینی
مرتضی قصد دارد خانه کوچکشان را زیر قیمت بفروشد تا زودتر از محله و نگاه سنگین مردمانش فرار کند...
کارگردان: ابراهیم ایرج زاد
در این فیلم نهاد خانواده و مهاجرت از شهرستان به تهران و مشکلات و سختیهایی که این مسیر دارد، به تصویر کشیده شده است.
کارگردان: رضا درمیشیان
عده ای از جوانان بزهکار، به قصد دزدی از قشر پولدار، گروهی با نام «لانتوری» تشکیل میدهند. پاشا فرد اصلی لانتوری در این بین عاشق زنی به نام مریم میشود. پاشا قصد ازدواج دارد اما مریم چندین بار جواب منفی میدهد، تا اینکه در آخرین بار...
کارگردان: محمدحسین مهدویان
امیرعلی و نوشین دو جوان بیست و یکی دوساله قصد ازدواج با یکدیگر را دارند. خانواده ها چندان موافق نیستند .آنها صبر پیشه کردهاند تا به مرور زمان رضایت خانوادههایشان را جلب کنند. آن دو یک رویای مشترک دارند؛ برنده شدن در لاتاری و دریافت گرین کارت امریکا.
کارگردان: اصغر فرهادی
روایتگر داستان زوج جوانی است که در حال اجرای نمایشنامه مرگ فروشنده آرتور میلر هستند. رابطه آنها پس از نقل مکان به خانهای که پیشتر زنی به نام آهو در آن ساکن بود، به خشونت کشیده میشود.
کارگردان: وحید جلیلوند
یک آگهی غیر متعارف در بخش نیازمندیهای روزنامه همشهری، جمعیت کثیری را در روز مشخصی به خیابان میکشد. دخالت پلیس قائله را علی الظاهر پایان میدهد اما....
کارگردان: محمد حمزهای
برای خودم فکرهایی داشتم آرزو داشتم می خواستم قهرمان بشم می خواستم اون چیزی که جامعه بهم تحمیل میکنه رو کنار بزنم، خوبه.
کارگردان: احمد معظمی
«حریم شخصی» فیلمی است با مضمون مشکلات و معضلات فضای مجازی در رابطه با جوانان که «اینجا امن نیست...» به عنوان شعار این فیلم انتخاب شده است.
کارگردان: رقیه توکلی
درباره زندگی دو خواهر است که به تنهایی در شهر یزد با یکدیگر زندگی میکنند؛ با این تفاوت که یکی عشق خود را رها کرده و دیگر عشقش او را رها کرده است. آنها یک تنه روبروی مشکلات و مسائلی که سر راه دارند، ایستادگی میکنند و حرکتی رو به جلو دارند تا اینکه...
کارگردان: امیراحمد انصاری
من هرکاری می کنم برای این که بچه من تو این سگدونی که من بزرگ شدم، بزرگ نشه....
کارگردان: فرانک دارابونت
«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ يک زندان ايالتي است. يکي از زندانيان، سياه پوست تنومند و قوي هيکلي به نام «جان کافي» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده است، در حالي که قاتل نيست، بلکه نيروي خارق العاده ي شفابخشي دارد...
کارگردان: رومن پولانسکی
«ولاديسلاف اشپیلمن» (برودي) پيانيست با استعدادي است که در يک خانواده ي يهودي ثروتمند لهستاني به دنيا آمده است. پس از اشغال لهستان توسط نازي ها، «ولاديسلاف» را به اردوگاه کار اجباري مي فرستند. اما او فرار مي کند و طي چند سال بعد، در حالي که تلاش دارد به دست نيروهاي اشغال گر اسير نشود، از خانه اي متروک به خانه اي ديگر مي رود...
کارگردان: Gabriele Muccino
یک فروشنده دورهگرد مسولیت نگهداری از فرزندش را به عهده میگیرد و این موضوع او را در خصوص حرفهاش دچار مشکلاتی میکند…
کارگردان: روبرتو بنینی
«گوییدو» یک یهودی (بنینی) است که شیفته ی یک معلم مدرسه به نام «دورا» (براسکی) می شود و با استفاده از طنز و شوخی سرانجام به هدفش می رسد و با او ازدواج می کند. اما چند سال بعد، او از همین حس طنز و شوخی خود باید بهره ببرد تا پسرش را در اردوگاه کار اجباری حفظ کند...
کارگردان: Bernard Rose
سال 1827. پس از دفن جسد «لودویگ و ان بتهوون» (اولد من)، «آنتون شیندلر» (کرابه)، دوست و ناشر آثارش نامه ای در کشوی میز تحریرش پیدا می کند که در آن، همه ی دارایی معنوی و آثارش را به زنی مجهول که او را محبوبه ی ابدی اش خوانده، تقدیم کرده است. «شیندلر»، تنها از سر کنجکاوی برای کشف این تنها نکته ی مجهول زندگی «بتهوون»، جست و جوی خود را آغاز می کند...
کارگردان: Rolf Schübel
این فیلم در دهه ی سی بوداپست اتفاق می افتد. لزلو که صاحب یک رستوران است، آندریاس را استخدام می کند تا در رستورانش پیانو بنوازد. بعد از مدتی آندریاس عاشق پیشخدمت زیبای آن رستوران ایلونا می شود؛ ایلونایی که الهام بخش آندریاس، برای ساخت تنها قطعه ی موسیقی اش می شود. همه ی اینها در حالی است که لزلو نیز عاشق ایلوناست و با او رابطه ی دوستانه و عاشقانهای دارد. آهنگ آندریاس در ابتدا مورد توجه و علاقه ی زیاد دیگران قرار میگیرد، اما پس از چندی رعب و وحشت را به همراه می آورد؛ چرا که سودای این آهنگ، باعث یک...
واقعا اینجور فیلما روی اعصابمه و نمیتونم تحملشون کنم
با تشکر.
پرسپولیس.