به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: محسن تنابنده
رای کاربر: 10
به جان نیاز، قصاص بخوای بچه رو میگیرم طلاقت میدم جان یه دونه دخترمونو قسم خوردم که بدونی اینکارو میکنم به جان نیاز.
کارگردان: محمدحسین مهدویان
رای کاربر: 10
– خونهی افشین رو گشتن. خونهی خواهر منو. بهشون نگفتی من کیام؟ نگفتی چه کارایی از دست رفیقات برمیآد؟ – بوی سیگار میدی. – اینم گزارش کن.
کارگردان: بهرام توکلی
رای کاربر: 7
گاهی در زندگی در موقعیتهایی قرارمیگیری که بالاتر از اهمیت مرگ و زندگی شخصی است. گاهی مرگ و زندگی یک کشور در گرو تصمیم توست. از میدان ندا میآید، هرکس بترسد زودتر میمیرد... حال ببینیم چطور غیرت بر قدرت نظامی چیره میشود.
کارگردان: سعید روستایی
رای کاربر: 5
در بزنگاه روزهای سخت، اعتیاد و مواد مخدر هم گریبان زندگی مردم این شهر را رها نمیکند.
کارگردان: مهران احمدی
رای کاربر: 1
ایران خیلی بزرگه اما این وقتی خوبه که ادم بدشانسی نباشی. برای بعضی ها زندگی یه جور قماره..ترکیبی از خوش شانسی و بدشانسی..حالا دیگه فرق نمی کنه توی ایران باشی یا اونور دنیا، یا اینکه ساواکی باشی یا انقلابی، یا با همشهری ات ازدواج کرده باشی یا با یه خواننده امریکایی.. خلاصه هرکی باشی و هرجوری باشی موا...
کارگردان: وحید گلستان
رای کاربر: 5
تتل برای پی بردن به راز صندوقچه، بدون اطلاع پدربزرگ در صندوقچه را باز میکند اما نمیتواند به سوالات صندوقچه پاسخ گوید و گرگ خان از محل اختفای بزها آگاه میشود. تتل برای پیدا کردن مادرش و نجات بزها سفری طولانی را آغاز میکند...
کارگردان: محمدحسین مهدویان
رای کاربر: 10
امیرعلی و نوشین دو جوان بیست و یکی دوساله قصد ازدواج با یکدیگر را دارند. خانواده ها چندان موافق نیستند .آنها صبر پیشه کردهاند تا به مرور زمان رضایت خانوادههایشان را جلب کنند. آن دو یک رویای مشترک دارند؛ برنده شدن در لاتاری و دریافت گرین کارت امریکا.
کارگردان: محمدحسین فرحبخش
رای کاربر: 6
این فیلم داستان دو زوج را روایت میکند که برای ثبت ازدواج به محضر میروند ولی شلوغی محضر عاملی میشود برای رخداد اتفاقی غیرمنتظره و در نهایت گره خوردن زندگی این دو زوج به یکدیگر!
کارگردان: میترا تبریزیان
رای کاربر: 5
داستان فیلم «غلام» در لندن در سال ۲۰۱۱ میلادی روی میدهد و دربارهٔ یک راننده تاکسی ایرانی به نام غلام (شهاب حسینی)، است که شبها کار میکند و هیچ علاقهای به صحبت دربارهٔ گذشتهاش ندارد. غلام با آنکه دو شغل دارد ولی نشان داده میشود که علاقهای به پول و مادیات ندارد. او با آنکه رابطه خوبی با داییاش...