به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: بهرنگ توفیقی
حامد پسر جوانی است که طی یک ماجر درگیر داستانی عشقی میشود. او به خاطر اعتقاداتش و پدری که برایش الگویی تمام عیار است ناچار سر یک دو راهی قرار میگیرد که باید دست به انتخابی سرنوشتساز بزند…
کارگردان: محمدحسین لطیفی
داستان این سریال دربارهٔ محمد، متولی امامزادهای است که در زلزله خانواده خود را از دست داده است. دختری به نام لیلا که عاشق محمد میشود، او را در شرایط ویژهای قرار میدهد و ایمان او را محک میزند.لیلا دختری است از خانوادهٔ ثروتمند و البته غیرمذهبی و نازپرورده که عشق به محمد کاملاً او را دگرگون میسازد و ایمان او را تحکیم میکند و با محمد ازدواج میکند و صاحب یک فرزند میشود
کارگردان: محمدحسین لطیفی
این فیلم روایتی اجتماعی درباره مسجد و نقش محوری آن دارد و تلاش میشود با ترسیم فضای روابط اجتماعی یک محله، روی نقش مسجد و امام جماعت در رتق و فتق مشکلات روزمره مردم تمرکز شود.
کارگردان: سید ضیاءالدین دری
«فرخ باستانی» جوانی ایرانی از طبقه فقیر جامعه است. او پس از تحصیل در مدرسه دارالفنون تهران، برای ادامه تحصیل به پاریس میرود. پاریس در روزهای پس از جنگ جهانی اول شرایط سختی دارد. این وضعیت فشار زیادی به فرخ میآورد. او طی حوادثی با دختری ایرانی ـ فرانسوی ) به نام بلانش آشنا میشود که از پدری فرانسوی و مادری ایرانی متولد شده است. فرخ طی ماجراهایی با بلانش ازدواج میکند و موفق میشود سمت منشی گری «حسن تقی زاده» سفیر وقت ایران در پاریس را در فاصله سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴ به دست آورد. تقی زاده هنگام با...
کارگردان: جلیل سامان
یک درام روانشناسانه است که در بستر وقایع سیاسی قبل و بعد از انقلاب روی میدهد. داستان سریال در مورد جوانی پر شر و شور است که در بحبوحه وقایع انقلاب رازی در زندگیاش فاش میشود... او برای رسیدن به حقیقت حوادث پیچیدهای را پشت سر میگذارد.
کارگردان: جلیل سامان
قصه مجموعه در اواخر دهه پنجاه میگذرد و روایتگر داستان جوانی است که در سالهای دهه پنجاه با گروهی مبارز همراه شده و زندگی پر حادثهای را تجربه میکند...
کارگردان: سعید آقاخانی
سروان مبارزه با مواد مخدراست که در اثر یک ضربه ناشی از وقوع یک تصادف به سر او حافظهٔ خود را از دست میدهد. ناصر پس از وقوع این تصادف شخصیت دیگری پیدا کرده و وقتی که میبیند همه از او میترسند سعی میکند که اشتباهات خودش را جبران کند اما کمکم دوست او داوود به او توضیح میدهد که آنها برای یک باند قاچاق مواد مخدر که رییس آن، مهندس فردی بسیار بی رحم است کار میکردند..