به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: وحید جلیلوند
کاوه نریمان یکی از پزشکانِ پزشکی قانونی در محل کارش با جسدی مواجه میشود که وی را پیش از این میشناخته است.
کارگردان: مجید مجیدی
داستان از محاصره مسلمانان در شعب ابیطالب آغاز میشود و به پیش از میلاد پیامبر اسلام باز میگردد. فیلم با نمایش جنگ ابابیل شروع میشود و روایتی از میلاد حضرت رسول (ص) تا سن 12 سالگی ایشان را نمایش میدهد.
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
یونس راننده تاکسی کهنهکار، در پایان یک روز کاری به زن جوانی کمک میکند تا به بیمارستان برسد. غافل از اینکه در بیمارستان اتفاقات زیادی در انتظارِ اوست...
کارگردان: نرگس آبیار
قصهی زندگی یک خانواده یزدی بین سالهای 57 تا 62 است. روایتی از زندگی چهار کودک با نامهای بهار، نادر، کمال و مریم که همراه پدرشان غفور و مادربزرگ در دهه 50 خورشیدی نفس میکشند! دنیای این کودکان دنیایی است پر از رویاهای زیبای کودکانه که قرار است رنگ حقیقت به خود بگیرد...
کارگردان: اصغر فرهادی
روایتگر داستان زوج جوانی است که در حال اجرای نمایشنامه مرگ فروشنده آرتور میلر هستند. رابطه آنها پس از نقل مکان به خانهای که پیشتر زنی به نام آهو در آن ساکن بود، به خشونت کشیده میشود.
کارگردان: اصغر فرهادی
داستان چند رابطه با محور اتفاقاتی در «گذشته» است. یک رابطه به پایان میرسد و دیگری قرار است شروع شود. محورِ هر دو رابطهای که به پایان میرسد و رابطهٔ جدیدی که قرار است آغاز شود، زنی به نام مارین است. احمد، که شوهر دوم مارین است، بهخاطر اختلاف با او به ایران بازگشته و پس از چهار سال به دعوت ماری به فرانسه فراخوانده میشود که میبیند همسرش نیز با مردی تازه به نام سَمیر آشنا شدهاست؛ پس ماری و احمد با یک طلاق توافقی - باتوجهبه نداشتن بچهای مشترک از خود - از هم جدا میشوند. اما مشکل لوسی با ازدو...
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
قرار است پسند (پسندیده) دختر کوچک یک خانواده یزدی با پسری به نام کیوان از خانواده متمولی در همسایگی، که حالا مقیم آمریکاست، ازدواج غیابی کند و به آمریکا برود. چهار خواهر بزرگتر خانواده (که برخی ساکن یزد و برخی مقیم شهرهای دیگرند) و همسر و فرزندانشان برای مراسم ازدواج به خانه پدری میآیند. در این میان دایی خانواده که مخالف این ازدواج است و دلش میخواسته پسند با قاسم برادرزاده همسرش که حالا در خدمت سربازی است ازدواج کند، به شکلهای مختلف بدقلقی میکند اما در نهایت تسلیم شده است. مهمانان – بچهها...
کارگردان: اصغر فرهادی
سیمین میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادرنمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند.این اختلافات باعث میشود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد میکند و مجبور میشود به خانه پدرش برگردد. ترمه تصمیم میگیرد پیش پدرش نادر بماند به امید اینکه مادرش سیمین پیش آنها برگردد.نادر نمیتواند از عهده مراقبت از پدرش بر بیاید پس برای این کار یک مستخدم به نام راضیه استخدام میکند. این زن جوان که باردار...
کارگردان: مهدی نادری
دانیِل دالکا بعد از شکست در مسابقه بوکس یکی از شرط بندها را به قتل میرساند و برای فرار از دست مافیا هیچ جایی را امنتر از ارتش نمییابد...
کارگردان: مجید مجیدی
مرد ساده و میانسالی به نام کریم که در یک مزرعه پرورش حیوانات کار می کند، شیفته شترمرغهاست و ارتباط روانی و عاطفی با آنها برقرار کرده است. برحسب اتفاق یکی از شترمرغها از مزرعه فرار می کند...
کارگردان: رسول ملاقلیپور
پزشکان دلیل وضعیت سعید فرزند سپیده را ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده میدانند. سهیل اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت میکند و...
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
زنی به نام ریحان که شوهر خود را به تازگی از دست دادهاست. شوهر وی برای او فقط قهوهخانهای در کنار جاده در نزدیکی ماکو به ارث گذاشتهاست. این زن تلاش میکند تا استقلال خود را حفظ کند ولی برادر شوهرش ناصر در جلوی پای این زن سنگ انداخته، تا ریحان را مجبور کند که با وی ازدواج کند و...
کارگردان: سیدرضا میر کریمی
جراح برجسته مغز واعصاب بهنام دکتر عالم که بهدلایل مختلفی پسرش را فراموش کرده است. وی بصورت اتفاقی در شب تولد پسرش سامان از مریضی او که تومور مغزی است باخبر میشود و بهدنبال پسر ستارهشناسش در کویر به راه میافتد تا به او نزدیک شود.
کارگردان: بهمن قبادی
سوران ملقب به «کاک ستلایت» نوجوان پر جنب و جوشی است که از روستایی دیگر آمده و بزرگان روستا را مجاب می کند تا ماهواره ای در آن جا نصب شود. او که رییس دار و دسته ی بچه های روستا به حساب می آید، از طریق واداشتن آن ها به خنثی کردن زمین های مین گذاری شده و فروش لاشه ی این مین ها به یک واسطه، برایشان کسب درآمد می کند. در این بین سر و کله ی آگرین و برادر معلولش هنگاو پیدا می شود که کودکی نابینا را به همراه دارند. در یک مرافعه ی کوچک، ستلایت مغلوب هنگاو می شود و از سوی دیگر او که عاشق آگرین شده، تلاش می...
کارگردان: پرویز شهبازی
داستان سه جوان است که در نقطه عطفی از زندگیشان به یکدیگر میرسند و با هم این راه را میپیمایند. داستان در تهران دهه ۱۳۷۰ میگذرد.
کارگردان: رسول صدرعاملی
فیلم من ترانه 15 سال دارم ،ترانه دانش آموز پانزده ساله ای است که مادرش فوت کرده و پدرش در زندان است و با مادربزرگش زندگی می کند. روزی امیر به ترانه اظهار عشق می کند و تصمیم به ازدواج با او می گیرد و چون هر دو محصل هستند قرار بر صیغه ی محرمیت می شود تا بعد ازدواج دائم صورت گیرد. بعد از مدتی ترانه متوجه می شود که امیر با چند دختر ارتباط غیر اخلاقی دارد و با این وضع تصمیم به جدایی می گیرد. ترانه و امیر از هم جدا می شوند و امیر به آلمان می رود، اما پس از مدتی ترانه می فهمد که باردار است…..
کارگردان: مجید مجیدی
لطیف، کارگر جوان آذری، همراه دیگر هم ولایتیهای خود در کنار عدهای کارگر افغان، در یکی از برجهای در حال ساخت شهر تهران کار میکند. سقوط نجف (یکی از کارگران افغانی) از طبقه دوم، موجب میشود پسر او رحمت، برای تأمین معاش خانواده، جای پدر را بگیرد؛ امّا به دلیل جثّه ضعیفش، مسئولیت خرید غذا و کارهای آشپزخانه به عهده او گذارده می شود.بدین ترتیب، کار آسان خود را از دست میدهد و مدام برای رحمت، درد سر درست میکند. امّا یک روز به صورت ناگهانی متوجه میشود که رحمت، در حقیقت دختری است به نام «باران»...
کارگردان: بهمن قبادی
ایوب، که در میان قاچاقچیان مرزی ایران و عراق، در روستایی نزدیک مرز عراق زندگی میکند، با مرگ پدر، مجبور به مراقبت و نگهداری از سه خواهر و برادر بیمارش «مادی» است....
کارگردان: مجید مجیدی
محمد رمضانی فرزند نابینای هاشم که در مدرسه نابینایان تحصیل میکند برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمیگردد. هاشم که پس از مرگ همسر خود با مادرش زندگی میکند، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. او به همین منظور محمد را به کارگاه نجاری میفرستد. مادر هاشم که به نشان اعتراض در مقابل این اقدام خانه را ترک کرده بود بعلت بیماری مجبور به بازگشت میشود و سرانجام در بستر بیماری از دنیا میرود. هاشم که با مرگ مادر خود و شنیدن جواب منفی از نامزدش بیش از همیشه احساس تنهایی میکند به سراغ محمد رفته و او را به خانه...
کارگردان: مجید مجیدی
پسرکی به نام علی کفشهای خواهرش را گم میکند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار میگذارند که صبحها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی با کتانی به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای بهموقع رساندن کفشها میکند، اما علی هر روز دیر به مدرسه میرسد تا این که...
کارگردان: محسن مخملباف
گبهای برای شستشو توسط زوج پیری گشوده میشود. دختر جوانی به نام «گبه» بر آن ظاهر میشود. «گبه» از عشق خود میگوید و عاشقش که سوار بر اسب به دنبال اوست، اما ازدواج با عاشق به وفای عهد پدر نیاز دارد که زمانش را موکول به بازگشت عمویش از شهر کرده است. عموی «گبه» معلم پیری که طبع شعر دارد و از زندگی در شهر خسته شده، دیر میرسد. مادر مرده است و «گبه» باید باز در انتظار ازدواج بماند... اما صبر او به پایان رسیده و وقتی عمویش نیز به نوعی او را تشویق به فرار میکند و دختر چنین میکند... تصویر روی گبه، ح...
کارگردان: جعفر پناهی
زمان تحویل سال نو نزدیک است. «راضیه» از مادرش پول میگیرد تا برای سفرهی هفتسین ماهی قرمز بخرد، اما پولش بین راه گم میشود. او در جستجوی پول گمشدهاش با کسانی آشنا میشود؛ کسانی که نمیتوانند سر سفرهی هفتسین در کنارش باشند، اما هریک به نوعی سعی میکنند تا «راضیه» را یاری کنند تا به مقصودش دست یابد...
کارگردان: عباس کیارستمی
در کویر، یکی از روستاهای اطراف رودبار، جوان بنّایی به خواستگاری دختری میرود. خانوادهی دختر با این ازدواج موافق نیستند، چون جوان خواستگار خانهای ندارد. تصادفاً همان شب خواستگاری، زلزلهای رخ میدهد و خانههای مردم را خراب میکند. جوان رنجیده خاطر به رغم وقوع حادثهای این چنین دلخراش، خوشحال است، چون میبیند از لحاظ مسکن با همهی مردم وضعیتی یکسان دارد. شاید به همین دلیل در پایان مراسم شب هفت، دوباره به خواستگاری دختر مورد نظرش میرود...
کارگردان: داریوش مهرجویی
پسر جوانی همراه با پدر پیر و بیمارش از خیابانهای حاشیه شهر به راه میافتند و به بیمارستانی میرسند. مقابل در بیمارستان با آقای سامری برخورد میکنند. پدر از او صدقه میخواهد. سامری به آنها میگوید که اگر میخواهند به راحتی پولدار شوند فردا صبح ساعت شش سر چهار منتظر او باشند. صبح روز بعد پدر و پسر سوار کامیونی میشوند که «دونر» ها را به آزمایشگاه میبرند. پدر و پسر هنوز نمیدانند برای چه و به کجا میروند و از پرسشهای خود نیز نتیجه نمیگیرند. در آزمایشگاه پدر متوجه می شود که می خواهند از او خ...
جناب رادشهبازی شما شانس بدون تاریخ بدون امضا برای جایزه اسکار را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر بنده ؛ "بدون تاریخ؛ بدون امضا" قطعا بهترین انتخاب برای نمایندگی سینمای ایران بود و با توجه به درخششی که در جشنواره ونیز داشته ، شانس بالایی برای حضور در بین نامزدهای نهایی و حتی کسب جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان دارد ! مشتاقم که نظر شما هم در این مورد بدونم !
هر چند که میشه حدس زد که بدون تاریخ بدون امضا محتوای اسکار پسند تری داره.
به نظرم این فیلم در بسیاری از اوقات اصلا مربوط به جغرافیا و فضای جامعه ما نیست و خارجی طور بودنش چندان چنگی به دل منتقدان نزده است ! نمونه های بسیار قوی تر و موفق تری در سینماهای جهانی و علی الخصوص هالیوود وجود داره که بسیار نزدیکتر به فرهنگ و جغرافیای کشور خودشون هست !