به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: حمید زرگرنژاد
در روستایی مرزی زیباترین دختر به عنوان عروس هور انتخاب می شود تا یک روز در هفته خود را به آب بسپارد و هور بارور شده و قهرش نگیرد، امین معروف به سمور قاچاقچی ایرانی، عروس هور به نام ماهور را می دزد.
کارگردان: بهرام توکلی
گاهی در زندگی در موقعیتهایی قرارمیگیری که بالاتر از اهمیت مرگ و زندگی شخصی است. گاهی مرگ و زندگی یک کشور در گرو تصمیم توست. از میدان ندا میآید، هرکس بترسد زودتر میمیرد... حال ببینیم چطور غیرت بر قدرت نظامی چیره میشود.
کارگردان: محمدعلی باشهآهنگر
راز جهانبخش کرامت فاش میشود؟ این راز خواب چیستا، ماهرو، گودرز، بهرام، جهانگیرو سرگرد پوشیاس را آشفته خواهد کرد. جهانبخش برای اثبات بی گناهیاش و بازگشت آرامش سفر بلندی را آغاز میکند. سفری که پایانش زندگی بسیاری از آنها را تغییر میدهد.
کارگردان: مریم دوستی
این فیلم نگاهی به وقایع پس از جنگ دارد و داستان چند خانواده را روایت میکند که در نقطه مشترکی به یکدیگر میرسند و در این میان عشق گمشدهای پیدا میشود. در واقع این فیلم تجلیلی از شهدای جاویدالاثر خواهد بود.
کارگردان: پیمان معادی
در بحبوحهی جنگ ایران و عراق در سال۱۳۶۷، تهران بیوقفه بمباران میشد. عشق، محبت، امید، زندگی و ترس از مرگ را در روزهای پر اضطراب آن زمان برای مردمی که درگیرجنگ بودند از بین میبرد. اغلب عشق به سختی درک میشود اما مرگ واقعیتی است ترسناک. "بمب؛ یک داستان عاشقانه" نشان میدهد که عشق و امید چطورحتی در مواجهه با تاریکی مرگ، راهشان را پیدا میکنند. روایت انسانهایی است که هیچگاه فرصت عاشق شدن و به دلخواه خود زندگی کردن را نداشته و تنها برای لقمه نانی به سختی کار کردهاند. این فیلم روایت انسانهایی...
کارگردان: منیر قیدی
«ویلاییها» قصه خانوادههای فرماندههان سپاه و ارتش در سال 1365 است. عزیز زن 50 سالهای است که همراه نوههایش وارد مجموعه ویلاها میشود. الیاس نیز راننده بسیجی است که هر وقت وارد مجموعه میشود همه نگران این میشوند که شاید خبر شهادت یکی از فرماندهان را بدهد. پس از مدتی سیما که عروس عزیز است از تهران میآید تا بچههای خود را به خارج از کشور ببرد.
کارگردان: پوریا آذربایجانی
فیلم «اروند» داستان یونس جانباز اعصاب و روان دفاع مقدس را روایت میکند که بیست و هفت سال پس از پایان جنگ هنوز هم با خاطره هم رزمانش روزگار میگذراند و ناگهان در همراهی با یک گروه تفحص اتفاقات تازهای در جریان سیال ذهنش وارد میشود...
کارگردان: حسین قاسمیجامی
فیلم سینمایی سیمرغ در واقع خلاصه شده ی سریال سیمرغ که دهه ی هفتاد شمسی در تلویزیون پخش میشد است.این سریال براساس زندگی شهیدان علیاکبر شیرودی و احمد کشوری که هردو از خلبانان تیز پرواز و عقابان آسمان عدالت بودند و بر علیه ظلم مبارزه میکردند، ساخته شده است. لحظات حضور این دو پرستوی عاشق به همراه شهید سهیلیان در عملیاتهای مختلف، اسارت و آزاد شدن او پس از سالها همچنین زمان اوجگیری آسمانیان بر کهکشان شهادت زینتبخش چشمان مخاطبانی میشود که پس از پایان سریال به شجاعت آن رزم آفرینان افتخار میکنن...
کارگردان: رسول ملاقلیپور
گردان کمیل به فرماندهی "مهدی نریمان" برای یک حرکت ایذائی به خطوط دشمن یورش میبرد. فشار دشمن آنها را ناگزیر به پناه گرفتن در یک کانال میکند. تنها وسیله ارتباطی گردان با قرارگاه مرکزی از کار میافتد و آب و آذوقه داخل کانال جیره بندی میشود. گروهی برای گزارش چگونگی عملیات و خبر محاصره گردان به طرف قرارگاه عزیمت میکنند. آنها باید از میان خطوط تازه مستقر شده دشمن بگذرند. سه نفر از گروه چهار نفری در مصاف با دشمن شهید میشوند. "حمید" نوجوانی که در کوره میدان جنگ آبدیده میشود. سرانجام پس از مرارته...
کارگردان: نرگس آبیار
قصهی زندگی یک خانواده یزدی بین سالهای 57 تا 62 است. روایتی از زندگی چهار کودک با نامهای بهار، نادر، کمال و مریم که همراه پدرشان غفور و مادربزرگ در دهه 50 خورشیدی نفس میکشند! دنیای این کودکان دنیایی است پر از رویاهای زیبای کودکانه که قرار است رنگ حقیقت به خود بگیرد...
کارگردان: محمدحسین مهدویان
احمد که عصیان نوجوانی اش را در سکوت گذرانده، فرمانده لشگری می شود که باید در دروازه های خرمشهر با دشمن بجنگند. اما سرنوشت او فرسنگ ها دور از مرز ایران رقم می خورد…
کارگردان: مسعود نقاش زاده
در آخرین روز تابستان سال 1359 وقتی فرشته و خانوادهاش آماده میشوند در جشن عروسی یکی از اقوام نزدیک شرکت کنند، غرش صدای هواپیماهای جنگندهای که از مرز عبور کردهاند موجب میشود پدر فرشته تصمیم بگیرد از خیر عروسی خواهرش بگذرد و خانوادهاش را از مهلکه بدر ببرد...
کارگردان: مسعود دهنمکی
این داستان ادامه داستان اخراجیها است و اینکه اخراجیها اسیر شده و به اردوگاهی به سرپرستی رسول میروند از طرفی خانواده آنها که قصد مسافرت به مشهد را داشتند با ربودن این هواپیما و نشستن رباینده در عراق، صدام حسین قصد سوءاستفاده تبلیغاتی دارد و به افراد درون اردوگاه دستور میدهد که در روزی آهنگ لیلی را در جلوی خبرنگاران بخوانند و برقصند و ربودهشدگان هم درخواست پناهندگی کنند در صورتی که در آخر برگه درخواست پناهندگی را پاره کرده و اسرا سرود ای ایران را میخوانند.
کارگردان: سامان سالور
ساکنان دریا، پس از مدتی دیگر صدای امواج را نمیشنوند... چه تلخ است روایت غم بار عادت... یک فرمانده جنگ پس از سالها از کما خارج میشود.
کارگردان: احمدرضا درویش
داستان فیلم حول یک گاوصندوق میچرخد. در بحبوحه جنگ عدهای تلاش میکنند از خروج یک گاو صندوق از کشور جلوگیری کنند. نقش اول فیلم، زینال، در این بین به حسن نیت آنها شک کرده و سعی میکند گاو صندوق را از چنگ آنها در بیاورد. گاو صندوق در اروند غرق میشود و زینال اسیر میشود. داستان فیلم ۲۰ سال بعد و پس از آزادی زینال ادامه مییابد و در حین درگیری برای تصاحب گاوصندوق حقایقی کهنه آشکار میشود.
کارگردان: محمدعلی باشهآهنگر
جنگ تحمیلی. پالایشگاه نفت آبادان. دیده بانی نمی تواند عراقی را ببیند. اما بر حسب تصادف سیم تلفنی پیدا می کند و درون بویلر پالایشگاه آبادان می رود و برایش اتفاقاتی می افتد.
کارگردان: مصطفی کیایی
اواسط دهه 60 و اوج دوران جنگ مردی حدود 50 ساله در تهران مشغول قاچاق نوارهای لس آنجلسی و فیلمهای ویدئویی است. او در اثر یک اتفاق در مییابد که توموری در سر دارد و تا دو ماه دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند.
کارگردان: پرویز شیخطادی
زن و شوهری در جبهه جنوب و در بیمارستانی صحرایی مشغول خدمت هستند. امیرعلی و همسرش به دلیل سالها کار در آنجا به حال و هوای جبهه وابستگی شدیدی پیدا کردهاند، اما اعلام خبر آتشبس و بعد حمله نیروهای عراقی به بیمارستان،این زوج را در آزمایشی دشوار قرار میدهد.
کارگردان: محمدمهدی عسگرپور
خبر آمدن یک میهمان، کارهایی که خیلی وقت است زمین مانده، دلشورهی یک پذیرایی و زنگ در که به صدا میآید...
کارگردان: عبدالحسن برزیده
داستان کشتار دیپلمات های ایرانی در کنسولگری ایران در شهر مزار شریف افغانستان است که به دنبال حجوم نیروهای طالبان منجر به شهادت 10 تن از کارکنان کنسولگری ایران شد.
کارگردان: مجید اسماعیلی
اگر ناگهان پرندهها به پرواز درآمدند، یعنی دشمن پشت بوتههاست اما اگر پرندهای پرید شاید پی دانهای میرود. جنگجویان خطاکار تنها به پیروزی فکر میکنند پس بدیهی است که به سمت هر جنبشی پشت بوتهها یورش میبرند اما جنگجویان خردمند که حواس، درک و عکسالعملشان را یکپارچه کردهاند تفاوت پروازهای دسته جمعی و تنها را میدانند. آنها آگاهی بر نشانهها را طی آموختن «آئین دلاوری» زیست کرده و میدانند موقعیت پس از پیروزی مهم است نه پیروز شدن.
کارگردان: مسعود دهنمکی
محمد جوانی است که شوق رفتن به جبهه را دارد اما با مخالفتهای سرسختانهی پدرش مواجه میشود و پدر برای رفتن او به جبهه شرطهای عجیب و غریب میگذارد تا اینکه محمد شبانه از خانه فرار کرده و به جبهه میرود و پدر برای بازگرداندن او راهی منطقه میشود...
کارگردان: رضا اعظمیان
داستان فرشته و منوچهر است که به هنگام بازگشت از ماه عسل متوجه حمله نیروهای عراقی به ایران شده و زندگی عاشقانهشان دستخوش تغییراتی میشود...
کارگردان: شهرام مسلخی
رضا یک خبرنگار آزاد است که به طور اتفاقی سرنخهایی از هیوا سرباز عراقی پیدا میکند که سالها پیش رضا را در شرایط سخت جنگی نجات داده است. او برای جواب به مسائلی که سالهاست از اطرافیانش پنهان کرده عازم عراق میشود.
کارگردان: احمد رمضانزاده
داستان یک عکاس ایرانی است که به عنوان اولین عکاس بعد از بمباران شیمیایی حلبچه وارد این شهر میشود و عکاسی میکند. این عکاس در طی این سفر با دختری آشنا میشود و ماجراهای عاشقانهای میان آنها شکل می گیرد...
کارگردان: محمدحسین لطیفی
یک مرد جوان خرمشهری در سال 1359 برای اینکه خواهرش بهدست عراقیها نیفتد چالهای در باغچه خانهشان حفر و او را در این چاله پنهان میکند تا به طور موقت از گزند عراقیها که خانه را محاصره کردهاند در امان بماند.
کارگردان: نرگس آبیار
پسری جوان به جبهه رفته است. مادر او مش الفت در نبود پسرش روزهای تلخی را میگذراند و منتظر است او روزی از جبهه بازگردد. او نمیداند پسرش اسیر شده یا در جنگ کشته شده است...
کارگردان: همایون اسعدیان
این فیلم داستان احترامالسادات و فروغ خانم که در همسایگی هم زندگی می کنند بیش از بیست سال است که در انتظار فرزندانشان هستند.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
فیلم «چ» از روز بیست و پنجم تا بیست و هفتم مرداد 1358 زندگی شهید چمران را روایت میکند.
کارگردان: مسعود دهنمکی
مجید از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود. میرزا شرط ازدواج مجید و دخترش را سر به راه شدن او میداند. مجید تصمیم میگیرد برای اثبات سر به راه شدن خود به جبهه برود که بقیه دوستانش نیز همراه او میشوند. برای حضور آنها در جبهه، مخالفتهایی وجود دارد اما باضمانت میرزا و یکی دیگر رزمندهها آنها به پادگان آموزشی میرسند.
کارگردان: کیومرث پوراحمد
روایتگر گوشهای از زندگی «عیسی» و «فاروق» است که پس از سالها همدیگر را میبینند و خاطرات دوران جنگ را مرور می کنند. «عیسی» جوان رزمندهای است که مأموریت انتقال اسرای جنگی به پشت جبهه را دارد که «فاروق» هم یکی از آنهاست.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
«عباس»، رزمندهی سالهای جنگ تحمیلی و کشاورز فعلی، برای مداوای ناراحتی که در گردن دارد به همراه همسرش «نرگس» به تهران سفر میکند و تصادفی با فرماندهی سابقش «حاج کاظم» روبرو میشود. کاظم به او کمک میکند که جریان مداوا سریعتر انجام شود. با مراجعه به بیمارستان و آزمایشهای متعدد پزشک معلوم میشود که ترکش کوچکی در نزدیکی شاهرگ «عباس» وجود دارد. وضع حساس و دشواری است؛ جراحی سخت و بسیار خطرناک است. پزشک معالج پیشنهاد میکند تا زمان جراحی نباید عصبی شود و چنانچه عصبانی شد اجباراً بخندد تا مانع حرکت ...
کارگردان: کمال تبریزی
«صادق» فیلمبردار تلویزیون با راهنمایی همکارش پی میبرد که اگر همراه با آقای «کمالی» به مناطق جنگی سفر کند، به راحتی خواهد توانست وام مورد نظر خود را دریافت کند. او علیرغم عدم تمایل و ترس از فضایی ناشناخته، تصمیم به رفتن میگیرد. حضور «صادق» در منطقهی جنگی حوادثی هم مضحک و هم خطرناک پیش میآورد. او به همین دلیل ترفندهایی را به کار میگیرد تا از منطقه خارج شود، اما ناخواسته لحظه به لحظه به خط مقدم نزدیک و نزدیکتر میشود و سرانجام در موقعیتی استثنایی قرار میگیرد و...
کارگردان: رسول ملاقلیپور
پس از جنگ تحمیلی جمعی از هنرمندان سینما به دعوت سازمانی برای بازدید از منطقه به چزابه سفر میکنند. چند تن از آنان هنگام جنگ تحمیلی در جبهه حضور داشتند. آنها در منطقه رشادتهای برادران بسیجی و سپاه را به یاد میآورند و فیلم با بازگشت به گذشته فداکاریهای آنها را به تصویر درمیآورد...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
پلاک «یوسف» از شکم یک کوسه در آبهای جنوب پیدا میشود. همه معتقدند که او شهید شده است. «دایی غفور» که رانندهی تاکسی فرودگاه است، برخلاف دیگران معتقد است که پسرش «یوسف» روزی بازخواهد گشت. زندگی او و دختری به نام «شیرین» که از قبل برای جستجوی برادرش به ایران آمده است، در یک نقطه به هم میرسد. آنها به دنبال گمشدهی خود میگردنند...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
یک مجروح شیمیایی برای معالجه به آلمان اعزام میشود. در آنجا خواهر خود را که سالهای پیش از ایران رفته و ساکن آلمان شده است، ملاقات میکند...