به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: علیرضا محمودزاده
خانواده آمپول چی که تولیدکننده آمپول هستند با وحشت فرزندانشان از آمپول مواجه می شوند ولی درنهایت ورزش فوتبال و انتخاب برای ردههای قهرمانی به کمک فرزندانشان میآید.
کارگردان: پوران درخشنده
شیرین هشتساله، مورد آزار جنسی مردی از نزدیکان قرار میگیرد. آنچه این زخم را عمیقتر میکند و واقعه را به فاجعه ختم میسازد، این است که دخترک هیچکس را نمییابد تا دردش را با او در میان بگذارد و حرفش را باور کنند. از سوی دیگر، عروسی که خود تجربهای مشابه در کودکی دارد مرتکب قتلی شده است.
کارگردان: عبدالرضا کاهانی
داستان این فیلم درباره یک مجرم فراری است که به مدت ۲۴ ساعت از زندان مرخصی گرفته و در این مدت میکوشد به زعم خود، اسباب سوء استفاده از گروهی از مردم را فراهم آورد.
کارگردان: رامبد جوان
داستان این فیلم درباره مدرسهایی غیرانتفاعی است که شاگردانش جزو بهترینهای منطقه هستند و به عبارتی مدرسهی نمونه است. مدیریت این مدرسه توسط خانمی با نام بیتا دارابی ( ویشکا آسایش ) که یک فمینیسم کامل است ، اداره میشود. خانم دارابی از آن دسته مدیرانی است که به هیچ عنوان اعتقادی به دبیر مرد ندارد و همیشه اطرافیان و شاگردان مدرسه را از معاشرت با مردان منصرف میکند و به آنها میفهماند که اصولاً جنسیت مرد چیز مزخرفی است!. اما با فارغ شدن دبیر شیمی مدرسه ، خانم دارابی مجبور میشود تا به منظور افزایش ...
این فیلم در مورد شخصیتی است که از اسید دارویی استفاده می کند و توهم دارد و ذهنش در معرض آشفتگی است و می تواند چیزهایی را که در زندگی او و زندگی عزیزانش رخ داده است به یاد نیاورند، به همین دلیل منجر به درگیری میان او و آنها می شود.
کارگردان: اصغر فرهادی
سیمین میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادرنمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند.این اختلافات باعث میشود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد میکند و مجبور میشود به خانه پدرش برگردد. ترمه تصمیم میگیرد پیش پدرش نادر بماند به امید اینکه مادرش سیمین پیش آنها برگردد.نادر نمیتواند از عهده مراقبت از پدرش بر بیاید پس برای این کار یک مستخدم به نام راضیه استخدام میکند. این زن جوان که باردار...
کارگردان: رسول صدرعاملی
فیلم من ترانه 15 سال دارم ،ترانه دانش آموز پانزده ساله ای است که مادرش فوت کرده و پدرش در زندان است و با مادربزرگش زندگی می کند. روزی امیر به ترانه اظهار عشق می کند و تصمیم به ازدواج با او می گیرد و چون هر دو محصل هستند قرار بر صیغه ی محرمیت می شود تا بعد ازدواج دائم صورت گیرد. بعد از مدتی ترانه متوجه می شود که امیر با چند دختر ارتباط غیر اخلاقی دارد و با این وضع تصمیم به جدایی می گیرد. ترانه و امیر از هم جدا می شوند و امیر به آلمان می رود، اما پس از مدتی ترانه می فهمد که باردار است…..
یک پزشک در عشق یک زن که سی ساله جوانتر از خودش است، حتی اگر همسر، دو فرزند و زندگی آرام داشته باشد. این منجر به برخی حوادثی می شود که داستان فیلم را تشکیل می دهند ...
کارگردان: کمال تبریزی
«صادق» فیلمبردار تلویزیون با راهنمایی همکارش پی میبرد که اگر همراه با آقای «کمالی» به مناطق جنگی سفر کند، به راحتی خواهد توانست وام مورد نظر خود را دریافت کند. او علیرغم عدم تمایل و ترس از فضایی ناشناخته، تصمیم به رفتن میگیرد. حضور «صادق» در منطقهی جنگی حوادثی هم مضحک و هم خطرناک پیش میآورد. او به همین دلیل ترفندهایی را به کار میگیرد تا از منطقه خارج شود، اما ناخواسته لحظه به لحظه به خط مقدم نزدیک و نزدیکتر میشود و سرانجام در موقعیتی استثنایی قرار میگیرد و...
کارگردان: مانی حقیقی
دوم بهمن ماه ١٣٤٣: یک شورلت ایمپالای نارنجی رنگ از قبرستانی باستانی میگذرد و به سمت کشتیِ به خاک نشستهای میراند. داخل کشتی یک زندانی تبعیدی حلق آویز شده که روی دیوارهای کشتی خاطرات روزانهاش را نوشته بوده است. آیا این نوشتهها به کارآگاه بابک حفیظی کمک خواهند کرد تا بفهمد چرا سالها است هیچکس مردهاش را در این قبرستان دفن نکرده؟
کارگردان: نرگس آبیار
روایت دختر جوانی از مناطق جنوب شهر تهران است که درگیر عشق جوانی شهرستانی میشود و این در حالیست که دختر به دلایلی مجبور به مهاجرت از ایران است. در این مسیر، برادرش با او همراه میشود اما در میانه راه، اتفاقاتی برای آنها رقم میخورد.
کارگردان: احمدرضا معتمدی
یلدا با روزبه، جانباز جنگ، ازدواج کرده اما بیماری روزبه به شدت گرفته و او را در یک آسایشگاه برای مراقبت و درمان بستری می کنند. یلدا اگرچه علاقه زیادی به روزبه دارد اما در مورد رابطه اش دچار تردید شده است. روزبه که در دادگستری کار می کند، پیگیر پرونده های مفاسد اقتصادی ست. مستوفی، عموی یلدا، در سال های پس از جنگ از طریق اعمال خلاف و رباخواری و قاچاق و اختلاس ثروت و نفوذ زیادی به دست آورده است. پسرخوانده مستوفی دلباخته یلداست و قصد دارد با استفاده از نفوذ پدرش با یلدا ازدواج کند. مستوفی نیز سعی دا...
داستان دو زوج که به دفتر ثبت رجوع می کنند برای ثبت سوابق ازدواجشان. با این حال، دفتر بسیار شلوغ است که برخی از اتفاقات غیر منتظره اتفاق می افتد.
سرمدی پدر مینو است و یک مرد ثروتمند است که به طور موقت ازدواج ناهید، پس از پولش است. او پس از گرفتن رضایت دخترش، به طور دائم ازدواج می کند. آنها به ویلای سرمادی در بخش شمالی کشور و ... میروند
کارگردان: مرضیه برومند
«خانم بزرگ» مصمم است تا گردنبند معروف به «آینهی جادو» را به نوهاش «ریحان» ببخشد، اما «نیمتاج خانم» دختر طردشدهی خانمبزرگ و همچنین پسرش که نمیخواهند این امر صورت گیرد با کمک دو سارق (جهانگیر و عبدالله) تصمیم به سرقت گردنبند میگیرند. سارقین، به هنگام فرار سوار اتومبیل «صمیمی» (عروسکساز نمایش کودکان) و ساکن منزل خانمبزرگ شده و از صحنه دور میشوند در حالیکه عروسکهای «جوجو» و «میو» نیز در آن قرار دارد. عروسکها، گردنبند را پس گرفته و رهبری عملیات گرفتاری سارقان را عهدهدار میشوند و با یار...
کارگردان: هومن سیدی
میگن اگه چوپان نباشه گوسفندها تلف میشن٬ یا گرگ بهشون میزنه یا از گرسنگی میمیرن٬ جون مغز ندارن. هرکی که مغز نداره به چوپان احتیاج داره٬ یه چوپان دلسوز... چوپان حکم پدر گوسفندها رو داره٬ آدم بدون پدر هیچی نیست. اون چوپانه ما همه گوسفنداشیم٬ اون به ما میگه کی بریم٬ کجا بریم٬ چیکار کنیم٬ کی بشینیم٬ کی پاشیم٬ کی بمیریم.
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
«حسن» و «گلدونه» به قصد یافتن پدرشان از پرورشگاه میگریزند؛ اما جستجوی آنها به نتیجه نمیرسد و خسته و گرسنه به گربههای ولگرد کوچه و خیابان برمیخورند. گربهها به امید اینکه اگر پدر بچهها را پیدا کنند به وضعیت و موقعیت خوبی دست پیدا خواهند کرد، جستجوی گستردهای را آغاز میکنند؛ اما وقتی سرانجام پدر «حسن» و «گلدونه» پیدا میشود، با بیمهری او روبرو میشوند. چه قبلا توسط مستخدم منزل، پسر و دختری به عنوان فرزندان گمشدهی وی به خانه راه یافتهاند، اما سرانجام حقیقت آشکار میشود و گربهها نیز جایی ...
کارگردان: علی عطشانی
پیرمردی که شغلش باربری است و قصد خرید سیم کارت و تلفن همراه را دارد که دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رئیس جمهور مورد معامله قرار می گیرد و...
کارگردان: نرگس آبیار
لیلا به همراه همسرش فرید و فرزند دو سالهاش مستاجر دو پیرزن مهربان است. روزی برای لیلا میهمان میرسد که این مهمانی برای او ماجراهایی پیش میآورد...
کارگردان: بهروز افخمی
همسر خانهدار یک بازیگر مشهور سینما در آخرین فیلم او با وی همبازی میشود و آنچنان مورد توجه منتقدان قرار میگیرد که منجر به حسادت او میشود. روابط صمیمانهی آنها تیره شده و زن قهر میکند و به باغچهی خانوادگی دماوند میرود. با بازگشت دخترشان به ایران روابط آنها دستخوش تحولاتی میشود.
کارگردان: جمشید محمودی
عظیم (با بازی محسن تنابنده) یک پناهنده افغان است که در شهرداری تهران مشغول به کار است تا بتواند به خانواده مادر و برادرش فاروق کمک کند تا قاچاقی به آلمان بروند. اما در لحظه آخر فاروق از بردن مادرشان منصرف میشود و عظیم نیز متوجه میشود مادرشان نیازمند عمل پیوند است. عظیم باید بین جان خودش و مادرش انتخاب کند…
کارگردان: جواد مزدآبادی
ذبیح و غلام، دو شخصیت محوری این داستان، از طبقات پایین اجتماع هستند که طی ماجراهایی طنزآمیز اتومبیل نعشکش خود را از دست میدهند و مجبور میشوند برای گذران زندگی، با موتورسیکلت، جنازههای مشتریان خود را جابهجا کنند، سکانس رویارویی ذبیح و غلام با پسر متوفی از سکانسهای جذاب فیلم است.
کارگردان: سعید سهیلی
سه نفر که قصد کشتن مادربزرگ و دزدیدن پولهای او را دارند ، با شکست روبرو می شوند.
کارگردان: مصطفی کیایی
جوانی فارغالتحصیل رشته مهندسی مکانیک است که در صنعت خودروسازی طرحهای مختلف ارائه کرده، اما کسی به او بها نمی دهد. او برای اینکه حرف خود را به گوش مسئولان برساند، بازی خطرناکی را آغاز می کند که منجر به گروگانگیری می شود...
کارگردان: حسن فتحی
شیرین دختر جوانی است که خانواده ای سنتی و پدری متعصب و سخت گیر دارد. دایی شیرین که مدیر یک آژانس هواپیمایی است، معمولاً با کمک مادر شیرین سعی می کند پدرش حاج ابراهیم سرپولکی را از موضع سفت و سختش کمی پایین بکشد و در مورد کار کردن شیرین هم موفق میشود اما...
کارگردان: احمد بخشی
یک بازرگان که در همه سالهای فعالیتش مالیات خود را نیز نپرداخته و همواره مسائل مالیاتی خود را با رفع و رجوع سپری کرده، ناگهان با یک کارمند سختگیر روبرو میشود، بازرگان کوشش میکند که بهر طریقی مالیات خود را نپردازد، بدواٌ سعی در تطمیع کارمند مورد نظر دارد و چون توفیقی نمییابد به سراغ رئیس اداره میرود که درگیر کار یک ساختمان نیمه کارهاش است. و در تنگنای شدید مالی بسر میبرد. بازرگان و رئیس از این فرصت استفاده کرده و با همگاری یکدیگر سعی در حل مشکل را مینمایند و به تمهیداتی نظیر ربودن و توطئه...
با تشکر.
پرسپولیس.