به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مجید مجیدی
پسرکی به نام علی کفشهای خواهرش را گم میکند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار میگذارند که صبحها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی با کتانی به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای بهموقع رساندن کفشها میکند، اما علی هر روز دیر به مدرسه میرسد تا این که...
کارگردان: ایرج طهماسب
«کلاه قرمزی» که حالا بزرگ شده، مشغول تحصیل است اما بازیگوشیهایش سبب میشود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او برای اینکه شغلی به دست آورد نیز نتیجهای عاید نمیکند، تا اینکه از طریق تماشای تلویزیون و ملاحظهی برنامهی «آقای مجری» تصمیم میگیرد تا روانهی تلویزیون شود. «کلاه قرمزی» به تهران نزد «پسرخاله» میرود و با کمک او روانهی تلویزیون میشود و در آنجا به خاطر علاقهی زیادش به «آقای مجری» سعی میکند تا موانع راه ازدواج او را از بین بردارد؛ اما مشکلاتی را باعث میشود...
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
«حسن» و «گلدونه» به قصد یافتن پدرشان از پرورشگاه میگریزند؛ اما جستجوی آنها به نتیجه نمیرسد و خسته و گرسنه به گربههای ولگرد کوچه و خیابان برمیخورند. گربهها به امید اینکه اگر پدر بچهها را پیدا کنند به وضعیت و موقعیت خوبی دست پیدا خواهند کرد، جستجوی گستردهای را آغاز میکنند؛ اما وقتی سرانجام پدر «حسن» و «گلدونه» پیدا میشود، با بیمهری او روبرو میشوند. چه قبلا توسط مستخدم منزل، پسر و دختری به عنوان فرزندان گمشدهی وی به خانه راه یافتهاند، اما سرانجام حقیقت آشکار میشود و گربهها نیز جایی ...
کارگردان: بهرام بیضایی
باشو کودکی که خانواده و کاشانهاش را در بمباران از دست داده، ناخواساته و گریزان به منطقهای بسیار دور از جنگ میرود. اما در این محیط همه چیز برایش غریب و ناشناخته است. نائی، زنی که شوهرش در سفر است، باشو را در مزرعه خود یافته و به او پناه میدهد. نائی برای هماهنگ نمودن باشو با محیط تازه تلاش میکند. رفته رفته آن دو زبان مشترکی برای ارتباط مییابند و نائی به رغم همه مشکلات و مخالفت اطرافیان، باشو را نزد خود نگه میدارد. سرانجام شوهر نائی از سفر باز میگردد و او نیز در برخورد با باشو، او را صمیمان...
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
گلنار با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کند. روزی به کنار چشمه می رود تا آب بیاورد. باد دستمال آبی او را، که یادگار مادرش است، با خود می برد. گلنار در پی دستمال به جنگل می رود و راه را گم می کند و گرفتار خاله خرسه می شود. خرس ها او را برای انجام کارهای روزانه و پختن کلوچه پیش خود نگه می دارند. پدربزرگ و مادربزرگ به کمک اهالی به دنبال گلنار می گردند، اما او را نمی یابند. خاله قورباغه خود را به گلنار می رساند و با هم نقشه ای برای فرار می کشند. گلنار به خرس ها می گوید به شرطی پیش آن ها می ماند که یک ...
کارگردان: محمدرضا هنرمند
«لیلا» و «بهرام» اعضاء خانوادهای در شهر شادی، برای کمک به مادرشان که وام بانکیاش را دزدی به نام «گنجو» ربوده وارد عمل میشوند. اما توسط «گنجو» و مادرش «عجوزه» دستگیر شده و در زیرزمین «عجوزه» زندانی میشوند. عروسکهای «لیلا» و «بهرام» برای رهایی آن دو به فکر نقشهای میافتند و طی عملیات ضربتی آنها را نجات میدهند.
کارگردان: امیرحسین صدیق
جوانی روستایی به نام توفان سرایداری یک باغ را به جای عمویش چند روزی بر عهده گرفته است. به تدریج عروسکهای مختلفی در یک شب بارانی از سقنقور گرفته تا اسی گونزالس، مادر فولادزره، یه کتی، سامانتا و فردی به این تصور که باغ، خانه مادربزرگ است به آنجا پناه میبرند. توفان که غافلگیر شده ابتدا از دوستی با آنها سر باز می زند،اما به تدریج کنجکاو رفتار و کارهای آنها میشود. از طرفی صاحب اصلی باغ که در خارج زندگی میکند و وکیل است قصد دارد باغ را به ترفندی بفروشد و با پول آن به خارج برود. او تصمیم دارد اور...
کارگردان: محمدعلی طالبی
دخترکی فکر میکند چکمههایی که تازه خریده است زیباترین چیزهای دنیا است، اما در برخورد با یک پسربچه درمییابد که چه چیز میتواند زیباتر از چکمههای او باشد.
یک بانوی پیر و یک بچه پنج ساله زمانی که یکدیگر را ملاقات می کنند، به دنبال خواسته های خود هستند. آنها در محله های شلوغ تهران گم می شوند. مردم در شهر سعی دارند به آنها کمک کنند، اما مشخص نیست که آنها موفق خواهند شد که وضعیت را از بین ببرند.
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
در آغاز جنگ تحمیلی، ارتش بعثی شهرکی مرزی را اشغال میکند. اهالی شهر شتابزده به کوهها پناه میبرند. تنی چند در شهر ماندهاند. دخترکی در میان اجساد زنده مانده است. او هنگام گریز نوزادی را مییابد. حال او مادری است که در هنگامهی جنگ باید نوزادش را نگهداری کند...
کارگردان: امیر نادری
"امیرو" تنها و بی کس، در رویای سفری به ناشناخته و میل به پیروزی، در یک کشتی متروکه کنار بندری در جنوب زندگی میکند. روزگار را با اشتغال به کارهای مختلف میگذراند. امیرو برای اینکه بداند، آن سوی بندر، آنجا که کشتیها و هواپیما میروند، کجاست... باید دانستنیهایش را بیشتر کند و در این راه شتاب دارد. در کلاس شبانه درس میخواند و همزمان با دانشآموزی، در مسابقه با نوجوانان هم سن و سالش به پیروزی دست مییابد.
کارگردان: جعفر پناهی
زمان تحویل سال نو نزدیک است. «راضیه» از مادرش پول میگیرد تا برای سفرهی هفتسین ماهی قرمز بخرد، اما پولش بین راه گم میشود. او در جستجوی پول گمشدهاش با کسانی آشنا میشود؛ کسانی که نمیتوانند سر سفرهی هفتسین در کنارش باشند، اما هریک به نوعی سعی میکنند تا «راضیه» را یاری کنند تا به مقصودش دست یابد...
کارگردان: عباس کیارستمی
پسربچهای هنگام انجام تکالیف شب متوجه میشود دفتر همکلاس خود را اشتباهاٌ برداشته و با خود به خانه آورده است. در حالیکه معلم تاکید کرده است دانشآموزان بایستی تکالیف خود را در دفتر مخصوص تکالیف شب انجام دهد. خانه همکلاس در قریه مجاور قرار دارد. راه دور است و دشوار ولی پسربچه خود را ملزم میداند هر طوری شده دفتر را به دوستش برساند.
کارگردان: مرضیه برومند، علی طالبی
کپل، شکمو، دم باریک، دم دراز، گوش دراز، سرمائی، عینکی، خوشخواب، با سایر موشها در کلاس مشغول درس خواندن و بازیگوشی بودند که ناگهان موش اصد دستپاچه و نگران وارد شهر میشود و خبر میآورد که: ای داد و بیداد چه نشستهاید که یک گربه سیاه و بدجنس در راه است و اگر پایش به اینجا برسد یک موش هم از دستش جان سالم بدر نمیبرد. در شهر هنگامهای برپا میشود، موشها ابتدا وحشتزده و نگران به این سو و آن سو میدوند، هر کس چیزی میگوید و هر کس راهی پیشنهاد میکند، ولی سرانجام در یک راه همه مصمم میشوند: اتحاد و ا...
کارگردان: علی سجادی حسینی
پسران آقای «پاکنهاد» مؤسس مدرسهی ناشنوایان، به بهانهی اینکه پدر به خارج از کشور رفته، قصد دارند ساختمان قدیمی مدرسه را خراب کرده و به جای آن پاساژ بنا کنند. نوهی پیشکار آقای «پاکنهاد»، بر حسب تصادف در مییابد که او بر خلاف گفتهی پسرانش در جایی نگهداری میشود که به نظر میرسد «مدرسهی پیرمردها» باشد. فسقلی با پنهان شدن در اتومبیل پسران «پاکنهاد» سر از یک آسایشگاه سالمندان درمیآورد. فسقلی با کمک پیرمردان ساکن آسایشگاه و سرآشپز آنجا تصمیم به نجات «پاکنهاد» میگیرد.
کارگردان: فتحعلی اویسی
«مریم» دخترک شش سالهای که خانوادهاش را در جریان جنگ از دست داده، در یک پرورشگاه زندگی میکند. «مریم» علاقهمند به زنی به نام «فرشته» است که در خانهای روبروی پرورشگاه زندگی میکند. یک خانواده (نسرین و همسرش) او را به فرزندی پذیرفته و با خود به شمال میبرند. اما «مریم» به مکاتبه با «فرشته» میپردازد و در یک فرصت، برای پیوستن به او از خانه میگریزد تا به «فرشته» بپیوندد. در این راه با موتورسواری تصادف و به بیمارستان منتقل میشود. موتورسوار که متوجه مقصود «مریم» شده، «فرشته» را بر بالین او میآور...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
«نسرین» و «نرگس» مثل سیبی هستند که از وسط نصف کرده باشند. سالها پیش پدر و مادرشان آنها را از یکدیگر جدا کردهاند، اما آنها از روی یک اتفاق همدیگر را پیدا کرده و پنهانی جایشان را عوض میکنند. حالا «نسرین» در خانهی پدر به جای «نرگس» زندگی میکند و در تنهایی برای عکس خواهرش آواز میخواند: نیمهی گمشدهی من، حرفای نشنیدهی من و...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
«مجید» که در نانوایی کار میکند، شعرش را برای چاپ به یکی از مجلات فرستادهاست و در آرزوی مشهور شدن به سر میبرد. «مجید» با پیداکردن صفحات پراکندهای از کتاب «بینوایان» به خواندن این کتاب علاقهمند میشود، اما امکان دسترسی به آن را ندارد. «مجید» کتابی به قطع «بینوایان» از کتابخانهی شوهرخواهرش برمیدارد تا آن را با کتاب «بینوایان» که در کتابخانهی عمومی شهر دیدهاست، عوض کند. غافل از اینکه چک شوهرخواهرش در میان صفحات آن کتاب قرار دارد و این آغاز ماجراها و گرفتاریهای «مجید» میشود...
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
نوجوانی به نام جواد، که پدرش در زندان است، روز عید ماهی قرمزی به دست می آورد و به خانه می برد. مادر او را سرزنش می کند و می خواهد که ماهی را آزاد کند، زیرا معتقد است وقتی پدر در زندان است محبوس کردن ماهی شگون ندارد. جواد، که برای به چنگ آوردن ماهی با یکی از همسن و سال های خود گلاویز شده بوده است، با اکراه ماهی را از خانه می برد. پدر او به خانه باز می گردد.
کارگردان: مرضیه برومند
«خانم بزرگ» مصمم است تا گردنبند معروف به «آینهی جادو» را به نوهاش «ریحان» ببخشد، اما «نیمتاج خانم» دختر طردشدهی خانمبزرگ و همچنین پسرش که نمیخواهند این امر صورت گیرد با کمک دو سارق (جهانگیر و عبدالله) تصمیم به سرقت گردنبند میگیرند. سارقین، به هنگام فرار سوار اتومبیل «صمیمی» (عروسکساز نمایش کودکان) و ساکن منزل خانمبزرگ شده و از صحنه دور میشوند در حالیکه عروسکهای «جوجو» و «میو» نیز در آن قرار دارد. عروسکها، گردنبند را پس گرفته و رهبری عملیات گرفتاری سارقان را عهدهدار میشوند و با یار...
کارگردان: سیدمحمدرضا خردمندان
همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده میشدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرندهها دور و بر لونه هاشون جیغ میکشیدن. یکی از بچهها قسم میخورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده....
کارگردان: ابوالحسن داوودی
دکتر «رضا کمالی» با تنها فرزندش «سینا» رفتاری خشونتآمیز دارد. وی این شیوه را جزیی از روش تربیتی خود میداند و شدیداً بر آن اصرار میورزد. دکتر «کمالی» دوستی قدیمی را در بیمارستان ملاقات میکند و پس از این ملاقات در منزل او وقایعی غریب اتفاق میافتد. وقایعی آنچنان غیرمنتظره که در نهایت دکتر را به سفری عجیب و جادویی وا میدارد...
کارگردان: مسعود کرامتی
وحید که آرزوهای ناممکنی در سر می پروراند با موجودی عجیب به نام پاتال که از یک کره جغرافیایی بیرون می آید آشنا می شود. پاتال به شرط آن که وحید اجازه بدهد او به سرزمین اصلی اش بازگردد می پذیرد آرزوهای ناممکن اما کوچک او را متحقق کند. او و خواهرش به جای پدر و مادرشان در می آیند و پدر و مادرشان به جای آن ها و هر کدام وظایف دیگری را انجام می دهند، اما در ساعاتی بعد او پشیمان از وضع پیش آمده از پاتال در خواست می کند که اوضاع را به روال گذشته برگرداند، پس از آن، با موافقت وحید، پاتال غیب می شود.
کارگردان: کیانوش عیاری
در قطار نیمهشب زنجان به تهران، پولهای یک پسربچهی اهل زنجان دزدیده میشود. او به همسفرش مشکوک است و پس از رسیدن قطار به تهران، وی را تعقیب میکند و به کمک جمعی از پسربچههای دیگر، دزد را در شرایطی گریزناپذیر قرار میدهد...
کارگردان: سیدجواد هاشمی
«پیشونی سفید ۳»، داستان به دام افتادن «پیشونی سفید»، توسط «اختاپوس»، است و در این قسمت، قهرمان داستان یعنی «میمون»، با بازی «ارسلان قاسمی»، به جنگ اختاپوس می رود.