به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مسعود کیمیایی
"قیصر" به انتقام قتل برادرش "فرمان" و مرگ خواهرش که مورد تجاوز قرار گرفته است، عاملین را که برادران "آق منگل" هستند یکی پس از دیگری به قتل میرساند و خود نیز در پایان به ضرب گلولهی پلیس از پای درمیآید.
کارگردان: علی حاتمی
"حبیب آقا ظروفچی" کاسب با ایمان و خوشنامی است که در چهل و چندسالگی هنوز ازدواج نکرده و با مادر و برادر ناتنیاش "مجید" زندگی میکند، مجید که عقل درستی ندارد در مغازه برادرش کار میکند و ظرفهای کرایه را به مجالس عزا و میهمانی میبرد. وی عاشق دختری است که عکسش را در ویترین یک عکاس خانه دیده است. حال مجید منقلب میشود و رفتاری ناهنجار از خود نشان میدهد. حبی آقا او را به امید شفا گرفتن به امامزاده داوود میبرد. چندی بعد مجید دوباره عاشق یک بلیط فروش سینما میشود و دیگر به خانه برنمیگردد. حبیب آق...
کارگردان: پرویز صیاد
"طراوت" مشهورترین ستاره سینما و تئاتر روز است. او یکبار ازدواج کرده که به شکست منتهی شده و اخیراٌ پس از چهارسال عشق و عاشقی با "کاوه" از او نیز جدا شده و حالا سعی میکند تنهاییاش را با میهمانیهای مجلل و عوامل ظاهری پر کند. "بابک" جوان هفده ساله مبتلا به سرطان خون، فقط شش ماه از زندگیاش باقی مانده است. او شیفته طراوت است و کوشش میکند به او نزدیک شود. پس از برخوردهای فراوان، طراوت دل به عشق بابک میسپارد غافل از اینکه اینبار نیز زندگی با او بازی تلخی را شروع کرده است. طراوت راز بابک را میفهمد...
کارگردان: مسعود کیمیایی
"قدرت" که بعد از دزدی تحت تعقیب است برای مخفی شدن نزد دوست زمان تحصیلیاش "سید" میرود. سید زمانی در مدرسه قدرتی داشته ولی حالا سخت معتاد است. سید با زنی به نام "فاطی" که در تئاتر کار میکند، زندگی مشترکی دارد. قدرت نمیتواند سید را از اعتیاد برهاند و کوششهای سید نیز برای نجات او نتیجه نمیدهد. آندو پس از سالها یکدیگر را یافتهاند میبینند که همهچیز تغییر کرده و حالا هر دو حسرت گذشتهها را میخورند.
کارگردان: ناصر تقوایی
مرد بیماری پس از بازنشستگی به شهر کوچکی میرود تا بقیهی عمرش را در آرامش زندگی کند. او از زنش که سالها پیش مرده دو دختر دارد. دخترها هر دو پرستارند و در تهران زندگی میکنند. مرد با یک خانم معلم شهرستانی ازدواج میکند و این ازدواج در روحیهی او تحولی به وجود میآورد. ماجرا از آنجا شروع میشود که مرد همراه همسرش به تهران میآید، اما دخترها بزرگ شده و نبود یک سرپرست آنها را بی بندو بار ساخته است. طی حوادثی دختر بزرگ خودکشی میکند و دختر کوچکتر تن به ازدواج نامناسبی میدهد. مشاهدهی سقوط اخلاقی دخت...
کارگردان: امیر نادری
"علی خوشدست" زندگی سرگردان و بی هدف دنبال میکند تا اینکه در جریان بازی بیلیارد با سه برادر درگیر شده و یکی از آنها اتفاقی با ضربهی چاقو علی کشته میشود. از آن پس علی دائماٌ در حالت فرار به سر میبرد. تنها پناه او "پروانه" دختر مورد علاقهاش است و سرانجام "مصطفی" یکی از برادرها_ او را که زخمی شده است تا پای مرگ میزند و وقتی پلیس از راه میرسد و مصطفی را گرفتار میکند که علی شانسی برای ادامهی زندگی ندارد.
کارگردان: داریوش مهرجویی
گاو "مشهدی حسن" میمیرد و او که گاوش را خیلی دوست دارد متدرجاٌ در قالب گاو فرو میرود.دوستانش او را به بند کشیده و جهت معالجه به شهر میبرند اما مشهدی حسن میگریزد، به درهای سقوط کرده و میمیرد.
کارگردان: داریوش مهرجویی
پسر جوانی همراه با پدر پیر و بیمارش از خیابانهای حاشیه شهر به راه میافتند و به بیمارستانی میرسند. مقابل در بیمارستان با آقای سامری برخورد میکنند. پدر از او صدقه میخواهد. سامری به آنها میگوید که اگر میخواهند به راحتی پولدار شوند فردا صبح ساعت شش سر چهار منتظر او باشند. صبح روز بعد پدر و پسر سوار کامیونی میشوند که «دونر» ها را به آزمایشگاه میبرند. پدر و پسر هنوز نمیدانند برای چه و به کجا میروند و از پرسشهای خود نیز نتیجه نمیگیرند. در آزمایشگاه پدر متوجه می شود که می خواهند از او خ...
کارگردان: فریدون گله
"ابی" از زندان آزاد میشود و این مصادف است با آزادی زندانی دیگری به نام "حسین" که هفده سال در زندان بسر برده است. تنهایی وجه مشنرک بزرگ این دوست. هیچکدام هدف معینی ندارند و در یک قهوهخانه در جریان یک بازی ترنا، حسین حاکم میشود و به تمسخر حکم میکند که ابی از جنوب شهر حرکت کند و در کافههای بین راه مجاناٌ مشروب بنوشد و غذا بخورد. ابی تصمیم میگیرد که حکم حسین را اجرا کند، در پایان این سفر ابی به قهوهخانه برمیگردد.
کارگردان: بهرام بیضایی
"اصالت" گوینده تلویزیون به عکس دختر گمشدهای در روزنامه برخورد میکند که چهره آشنایی دارد ولی هرچه فکر میکند نمیداند این دختر را کجا دیده است. او موضوع را با همسرش "آسیه" درمیان میگذارد. (آسیه در مدرسه کر و لالها درس میدهد) و روز بعد درباره دختر گمشده با همکارانش صحبت میکند و آنها هم تصمیم میگیرند آگهی روزنامه را از تلویزیون پخش کنند. اصالت به نشانی ذکر شده در آگهی روزنامه میرود و متوجه میشود که نشانی متعلق به سالها پیش است. جستجو ادامه مییابد... در منزل آسیه خاطرات مادرشوهرش را مینوی...
کارگردان: محمد متوسلانی
"ذبیح" پس از سالها از زندان آزاد شده و به زادگاهش باز میگردد تا معشوقهاش را که به هنگام زندانی شدنش از او حامله بوده بیابد. معشوقه ذبیح ازدواج کرده و شوهرش مانع این شناسایی میگردد. سرانجام پسر واقعی ذبیح با کمک پدرخواندهاش پدر خود را میکشد.
کارگردان: بهمن فرمانآرا
"شازده احتجاب" یکی از آخرین بازماندگان خاندان قاجار است. او نیز مانند بسیاری از افراد خانوادهاش سل موروثی دارد و میداند که مرگش نزدیک است. او تنها در اتاقش زندگی خود را مرور میکند. شازده احتجاب روزگار پر جلال و شکوه پدربزرگش را به یاد میآورد که چگونه مادر و پدرش را میکشد. پدر شازده احتجاب در یک روز تعداد زیاذی از تظاهرکنندگان را به مسلسل میبندد و خود شازده احتجاب باعث مرگ همسرش "فخرالتساء" میشود.
کارگردان: اردشیر ایرانی
"جعفر" که مامور دولتی است در راه خوزستان در یک قهوه خانه با "گلنار" آشنا می شود.گلنار پدرش تاجر بوده ودر حمله "قلی خان" راهزن و ایادیش در غارت شهرشان اسیر دزدان شده و حالا کارش به رقاصگی در قهوه خانه بین راه خوزستان کشیده شده است. جعفر و گلنار به تدریج به هم علاقه مند شده و به کمک یکدیگر محل اختفای قلی خان و یارانش را یافته و آنها را گرفتار می کنند و به شرارت در این منطقه خاتمه می دهند
کارگردان: علی حاتمی
"حسن" که خیلی تنبل است با تدبیر مادرش از خانه اش خارج شده و همهی شهر را میگردد تا به باغی میرسد و "چل گیس" را در آنجا دیده و شیفتهاش میشود.حسن با کمک جن میتواند با شش آرزویش جامهی عمل بپوشاند در حالی که میداند عملی شدن هر آرزویش یعنی از دست رفتن یک ششم از عمرش، اما او هر آرزویش در جهت رسیدن به چل گیس است.سرانجام هم حاضر میشود همهی عمرش را بدهد تا شیشهی عمر دیوی را به دست آورد که چل گیس را طلسم خود کرده است.شیشهش ی عمر دیو هم به دست حسن میرسد،اما او با دیو دوست میشود.دیو چل گیس را آ...
با توجه به توصیه مادرش، ساماد به شهر می رود و به او کمک می کند تا با کمک او به کمک مش بگر کمک کند .. کسی که او را خراب می کند. کریم آقا، صاحب یک آژانس دولتی واقعی، از کارکنانش می خواهد رحیم را به ساماد برساند و او را به عنوان صاحب روستایی معرفی کند که به شهر می رود تا زمین های خود را با قیمت پایین تر به فروش برساند. کریم آقا از تمام اسناد جعلی ساماد استفاده می کند و به یک کار در یک ساختمان می پردازد. پس از مدتی او دوباره بیکار است. کریم آقا او مشاغل دیگری را پیدا می کند، اما ساماد همه آنها را از...
کارگردان: پرویز صیاد
یک دختر کاراته باز در جاده به عنوان کمک جیپ ژاندارمری را که حامل یک قاچاقچی باسابقه و "صمد" است متوقف میکند و سرکار استوار و ژاندارم محافظ را از پای درمیآورد ولی کلید دستبند آنها را پیدا نمیکند و ناچار صمد را نیز با خود میبرد و او را در شهر رها میکند. صمد در شهذ با فنون کاراته آشنا میشود و پس از بازگشت به روستا همهی جوانان ده را با کاراته آشنا میسازد! سرکار استوار صمد را به شهر میفرستد تا رد تبهکاران را پیدا کند سرانجام ماموری که برای کشتن صمد آمده است توسط ژاندارمها دستگیر میشود و ه...
کارگردان: پرویز صیاد
"صمد" برای کار در خانه آقای "مقامی" که مرد سرشناس و متمولی است به شهر میرود. آقای مقامی برنده جایزهی ممتاز بختآزمایی میشود. اما به خاطر سرشناس بودن ترجیح میدهد که جایزه را صمد دریافت کند. این چنین است که صمد به عنوان مرد خوشبخت معرفی میشود. تبهکاران به او نزدیک میشوند و بعد او را ترغیب میکنند تا از خانه "مقامی" سرقت کند و بعد وقتی از او نتیجهای نمیگیرند قصد قتلش را میکنند. اما پلیس که در تعقیبشان به موقع وارد عمل شده و تبهکاران را گرفتار میکند. صمد با پاداشی که میگیرد، هدایایی تهیه ...
کارگردان: پروی صیاد
باستان شناسی در پیگیری و جستجوی یک جفت قالیچهی مفقود شده از موزهی "ویکتوریان" به تهران میآید. ودر تعقیب تحقیقاتش به ده خای میرود.در ده پروفسور باستان شناس پس از پیگیریهایش متوجه میشود که قالی در منزل "صمد" است و با طرح نقشهای یک شب به خانهی او میرود.اما قالیچه را آنجا نمییابد چون صمد برای به دست آوردن دل کدخدا- به خاطر لیلا قالیچه را به خانهی او فرستاده است.پروفسور شبی دیگر به خانهی کدخدا میرود اما در آنجا هم قالیچه نیست چون لیلا همان روز قالیچه را به منزل ننه آقا (مادر صمد) پس فرست...
کارگردان: پرویز صیاد
«صمد» که برای کسب درآمد و افتخارات بیشتر در برابر عینالله باقرزاده بار دیگر به شهر سفر کرده است، گرفتار گروهی از قاچاقچیان مواد مخدر میشود. ظاهر ساده او بد.ا قاچاقچیان را باور میدهد که از او به عنوان طعمه برای عملیات مرگبار خود بهره بگیرند. اما ندانمکاری ها به علاوه صداقت او، نهایتا باعث نابودی باند و گرفتاری آنها به دست قانون می شود.
کارگردان: پرویز صیاد
کلاس برای افراد مسن در ده تشکیل مییابد. سرکار استوار یک قاچاقچی را که دستگیر شده به این کلاس میفرستد. همکاران قاچاقچی درصدد فرار دادن قاچاقچی بر میآیند. اما "صمد" و سایر شاگردان به حیلهی آنها پی برده و موجب دستگیری گروه تبهکاران میشوند.
کارگردان: موشق سروری
"حاجی جبار" مرد پولداری است که به دلیل خست فراوان مورد سرزنش خانواده است.حاجی برای به دست آوردن پول بیشتر قصد دارد دخترش "پروین" را به پیرمردی پولدار شوهر دهد و هیچ توجهی به علاقه ی بین پروین و پسرعمویش ندارد.چنان که اهمیتی برای پسرش"حمید" که براثر بی نوجهی در سراشیبی سقوط قرار گرفته قایل نیست.در همین احوال حاجی سلامتیش را از دست میدهد و یک شب در خواب خود را در جهنم می بیند و وقتی بیدار میشود.به خود آمده ثروتش را بین فامیل تقسیم کرده و قسمتی از آن را برای احداث بیمارستان و مدرسه اختصاص میدهد ...
کارگردان: خسرو هریتاش
داستان ماجرای رویاروئی دو نسل است. "رحمان سرایدار" با شرایط زندگی امروز هماهنگی ندارد و برای جبران عقب ماندگیهایش قصد دستبرد به صندوق شرکت را میکند و موفق نمیشود. پسر از همه لحظات زندگی پدر مخفیانه فیلم میگیرد. و از دریچه دوربین ناظر تلاش ناامیدانه اوست. فیلم به نمایش درمیآید و زندگی آنها آشفته شده و پسر از خانه رانده میشود و پس از ماجراهایی خانواده بار دیگر گرد هم میآیند و بدین ترتیب از یکی از شیبهای تند زندگی میگذرند.
کارگردان: کامران شیردل
ولگرد جوانی زندگیاش را از طریق جیببری ، و کلاهبرداری میگذراند. سرگردان و آواره به هر سو میزند و سرانجام در صبح روز چهارم، معشوقهاش محل اختفای او را به پلیس که در تعقیبش است اطلاع میدهد و او ضمن فرار هدف گلوله قرار گرفته و زندگیش به پایان میرسد.
کارگردان: جلال مقدم
"مرتضی" مرد جوانی که به علت خلافکاری و اشتباه به پنج سال زندان محکوم شده، پس از آزادی به دختر مورد علاقهاش "مهری" میرود اما او به ازدواج اجباری مردی به نام "اوستافرج" درآمده است.اوستافرج در قبال مبلغی پول حاضر است مهری را آزاد کند.در همین زمان مرتضی به دام مردی به نام کریم میافتد و با او تصمیم به سرقت میگیرند.مرتضی پولها را برداشته و به سراغ اوستافرج میرود.طلاق انجام میشود و وقتی مرتضی و مهری با ترن قصد فرار از شهر را دارند، "عسگر" از راه میرسد و مرتضی را با شلیک اسلحهاش به قتل میرساند.
کارگردان: نصرتالله کریمی
"غلامعلی" به "زینت سادات" عشق میورزد ولی برادر زینت-"خان دایی" مانع ازدواج آنها در جوانی میشود.وقتی همسر غلامعلی و شوهر زینت سادات میمیرند، غلامعلی بار دیگر مصمم به ازدواج با زینت سادات میشود.اما مانع بزرگ اینبار، "مرتضی" پسر خان دایی،میخواهد خاطرهی پسر از دست رفتهاش را گرامی بدارد.غلامعلی برای جلب رضایت مرتضی یک برگ برنده دارد.دخترش پوری را که مورد علاقهی مرتضی است و او پوری را گرو زینت سادات قرار میدهد.مخالفت ادامه پیدا میکند و ماجراهایی روی میدهد که سرانجام سبب میشود مرتضی از مخال...
کارگردان: علی حاتمی
کبوتر "طوقی" بربام خانهای مینشیند که در آن "سید مرتضی" با مادر نابینایش زندگی میکند.مادر سید مرتضی عقیده دارد که طوقی برای خانوادهی آنها بدیمن است.به دنبال این ماجرا سید مرتضی کبوتر را به معشوقهاش میسپارد و خود عازم شیراز میشود که دختری را برای دائیاش خواستگاری کند، اما خود عاشق دختر شده و با او پنهانی ازدواج میکند.دائی که گمان میکند که سید مرتضی به او خیانت کرده، کمر به قتل او میبندد و زمانی به حقیقت میرسد که همسر سید مرتضی و خودش یکی بعد از دیگری کشته میشوند.
کارگردان: هوشنگ کاووسی
زنی به قتل میرسد.پلیس همسر او را گرفتار میکند ولی شهودی هستند که در ساعت وقوع جرم متهم را در جای دیگری دیدهاند.آنها ابتدا از دادن شهادت به نفع متهم خودداری میکنند و هنگامی که حاضر به ادای شهادت میگردند یکی پس از دیگری به قتل میرسند.متهم محکوم به اعدام میشود.صبح روز اعدام هنگامی که متهم را برای اعدام از زندان میبرند سرانجام قاتل اصلی شناخته و اعدام میشود.
کارگردان: محمدرضا اصلانی
آغاز قرن بیستم_ خانم بزرگ، عضو متمول خانواده، درمیگذرد و اکنون بر سر تصاحب ارثیه که به دختر افلیجش، خانم کوچک رسیده بین ناپدری خانم و برادرزادههایش و کنیزگ خانواده جنگی درگرفته است. هریک به نحوی میخواهند دیگری را از بین ببرند. اما بدواٌ همه علیه مانع اصلی یعنی خانم کوچک اقدام میکنند و در این میان خود ارثیه، همه وراث را از بین میبرد.
کارگردان: خسرو هریتاش
در یک میهمانی در باغ ییلاقیآقای "مودت" حال او منقلب شده و دوستانش او را برای معالجه به شهر و محکمه دکتر "حاتم" میبرند. دکتر حاتم به مداوای مرد مریض پرداخته و در این فاصله با منشی جوانی که یکی از همراهان مریض پرداخته و در این فاصله با منشی جوانی که یکی از همراهان مریض است به گفتگو نشسته و در مورد شایعاتی که درباره او بر سر زبانهاست صحبت نموده و ظاهراٌ خود را بیگناه جلوه میدهد و سپس با منشی جوان را جع به م.ل مریضی که در طبقه دوم ساختمان منزلش سکونت دارد و برای قطع آخرین عضو بدنش_ دست راستش_ آ...
کارگردان: مسعود کیمیایی
ارباب روستا سالهاست که مالک تنها آسیاب آبادی است و مردم را استثمار میکند. او در ضمن از ساخته شدن آسیابی که بتواند منافع مردم را تامین کند، جلوگیری میکند. مردم روستا، مدتهاست سنگ عظیمی را برای آسیاب تراشیدهاند و آماده کرده اند اما برای حملش، همواره ایادی ارباب مانع میشوند. بالاخره یک کولی به روستا میآید. ورود کولی به ر.ستا، احساسات فروخورده مردم را بیدار میکند. ولی اکثریت، جرات همراهی با او را نددارند و بیتفاوت با سخنانش رو.برو میشوند. کولی با اینکه طرفینی در ماجرا ندارد بالاخره موفق م...
کارگردان: عباس کیارستمی
"گزارش" زندگی یک کارمند است در طی یک هفته از شنبه تا شنبه. در طول ماجرا، شخصیت اصلی داستان برخوردهایی در اداره با همکارانش و ارباب رجوع پیدا میکند، چون کسی مدعی شده که او رشوه گرفته و کارمند این را انکار میکند. به موازات این وقایع در خانه نیز بر سر مسایلی از قبیل اینکه صاحب خانه اخطار کرده که باید خانه را تخلیه کنند، وام گرفتن از بانک و مهمانی رفتن یا نرفتن با همسرش اختلاف دارد. در انتها، در روز تعطیلی، وقتی مرد و همسرش قصد دارند برای گردش به خارج از شهر بروندف در شهر در میان ازدحام و ترافیک د...
کارگردان: امیر نادری
«نصرالله» پس از هشت سال از زندان آزاد میشود. او که مادرش را از دست داده با تنها داراییاش، تفنگ بادی و یک تخته نشان، سعی میکند برای خود آیندهای فراهم آورد. نصرالله بدوا به حرفه قدیمی خود جورایبافی روی میآورد اما این حرفه دیگر تمام شده است. لذا سعی می کند به حرفه دیگری دست یازد و چون توفیق پیدا نمیکند، بار دیگر تفنگ بادی و تخته نشان را حرفه خود میسازد. با آشنایی با لوطی عنتری و پردهدار زندگی جدیدی آغاز میشود. نصرالله با وجود این دو روحیهای میگیرد اما به زودی لوطی که مریض است، در میگ...
کارگردان: پرویز کیمیاوی
باغ و شخصیت اصلی فیلم هر دو استثنایی و یگانهاند. درویش خان چوپانی کرو لال است و در صحرا با همسرش، دو پسرش و گله گوسفند زندگی میکند. ده سال پیش از این او خوابی میبیند و بر سنگی از خواب بیدار میشود و از آن هنگام نیرویی مقاومت ناپذیر او را به جستجوی سنگها وا میدارد. او سنگها را با سیمهای تلفن که از تیرهای وسط راه میدزدد به درختان خشک شده میآویزد. بزودی باغی فراهم میشود از سنگهای عجیب و به محل زیارت روستائیان دهکدههای اطراف تبدیل میشود. باغ به زودی به هر آدمی برای خانواده درویشخان تبد...
کارگردان: سهراب شهید ثالث
جمع کوچکی از کارگران ترک در آپارتمانی واقع در محله "کروتیزبرگ" برلین زندگی میکنند. همه آنها برای یافتن کار و به امید پسانداز به یک کشور پیشرفته صنعتی آمدهاند. "حسن" هم یکی از کارگرهاست که زندگی یکنواخت و اندوهباری را در غربت و در جامعهای که بدان تعلق ندارد، میگذراند.
کارگردان: سهراب شهید ثالث
راهبان پیری سال]ای زندگی خود را در محل دورافتادهای میگذراند و با همسرش زندگی یکنواخت و آرمی دارد تا اینکه یک روز حکم بازنشسته شدنش را به او میدهند. با این حکم همه چیز برای راهبان به پایان میرسد و جای او را راهبان جوانی میگیرد. حالا راهبان پیر باید محل سکونتش را تخلیه کرده و به جائی برود که نمیداند کجاست.
کارگردان: فریدون گله
"علی" که در زندگی کمبودهای عاطفی دارد در اتومبیل سیتروئن کوچکی زندگی یکنواختی را میگذراند. یک شب خارج از شهر با زن آشفته و وحشت زدهای که از باغی پابرهنه فرار میکند، روبرو میشود. ظاهراٌ زن بدکاره است، علی او را سوار میکمد و سفری آغاز میگردد. علی شیفته احوال ساده و دوست طلب زن میشود و با او زندگی سادهای را آغاز میکند. اما پس از مدتی زن همچنان که امده است ناپدید میشود. و علی به دنبال او همه جا را میگردد و سرانجام خود را با اتومبیل به درهای پرتاپ میکمد
کارگردان: بهرام بیضایی
در یک آبادی کنار دریا، روزی مردم میبینند که قایقی پیش میآید، قایق را از آب میگیرند و در آن آدمی زخم خورده مییابند که نامش "آیت" است و نمیداند که چه بر سرش آمده است. آیت در آبادی میماند و در عین حال که سعی میکند خود را بشناسد با محیط نیز زود هماهنگ میشود. همسر و فرزند به دست میآورد ولی همیشه فکر میکند کسانی که زخمیاش کردهاند، در جستجویش هستند. سرانجام روزی پنج تن به آبادی میآیند. آیت سعی میکند از دست آنها بگریزد ولی سرانجام تسلیم میشود و همراه آنان به دریا باز میگردد.
کارگردان: فریدون گله
جوانی که کارش ولگردی است وقتی با یک زن توریست آشنا میشود، سعی میکند با او تنها باشد. اما نمیتواند جای مناسبی را پیدا کند و عاقبت در خیابان به معاشقه با او میپردازد. پلیس او را جلب کرده و توریست را برای ادامهی سفرش به فرودگاه میفرستد.
کارگردان: ابراهیم گلستان
یک دهاتی تصادفاٌ گنجی پیدا میکند و آن را به اغوای یک زرگر وزنش در راههای نامناسب خرج میکند. زندگیای مصنوعی برای خود میسازد و در پایان همه را از دست میدهد. در حالیکه یک دسته از کسانی که در جستجوی اسرار او هستند از میان رفته و دستهی دیگر با استفادههایی که از او بردهاند پیکار خود میروند و روستایی تنها میماند.
کارگردان: سهراب شهید ثالث
بازگویی زندگی یکنواخت و پرملال کودکی در بندر ترکمن که پدرش از راه صید غیر مجاز ماهی زنئگیش را میگذراند.
یک فیل عجیب ناگهان در شهر قصه ها ظاهر می شود. همه حیوانات در شهر، بسته به قابلیت های خود، سعی می کنند توجه فیل را جلب کنند. آنها قصد دارند تغییر اندازه و مکان تنه فیل، تشت زنی آن و سایر اعضای آن را تغییر دهند. علیرغم اینکه ادعا می کنند که آنها ایجاد تعادل و زیبایی می کنند، همه آنها را قبل از چشم همه کسانی که در آنجا حضور دارند، از بین می برد. ناگهان فیلمی متوجه می شود که همه چیز، حتی هویت او، به خاطر خوش بینانه از دست داده است.
کارگردان: ناصر تقوایی
کارگر جوانی_ رنگرز_ برای کار به جزیرهای میرود. در این خانهی دور افتاده واقع در نخلستانی وسیع، زن و شوهری زندگی میکنند. شوهر مریض و مالیخولیایی و دائم الخمر است. زن نجیب، برای آسایش شوهر، به امور خانواده و مزرعه میرسد. اما تنهاییش او را به کارگر جوان نزدیک میکند. محبت و رفتار صمیمانهی زن با جوان، شوهر را دچار سوءظن میکند. بیماری شوهر اوج میگیرد و در یک لحظهی بحرانی جوان و همسر را نابود میکند.
کارگردان: بهرام بیضایی
آقای "حکمتی" معلم تازهای است که به مدرسهای در جنوب شهر منتقل میشود. او هنگام ورود به محله با گروهی از بچهها که برخی از آنها شاگردانش هستند برخورد میکند. آقای حکمتی عاشق خواهر یکی از شاگردانش میشود. اما موانعی سر راه این عشق وجود دارند و ناچار آقای حکمتی محله را ترک میکند.
کارگردان: داریوش مهرجویی
"تقی پستچی" برای پرداخت قروض خود مجبور است بعد از ظهرها نزد "نیت الله خان" که دامداری وسیعی دارد کار کند. در همین حال برادرزادهی نیت الله خان (مهندس) نزد عمویش میآید. او قصد دارد که به پرورش خوک بپردازد. چرا که معتقد است که اینکار از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است. پستچی که ناتوانی جنسی دارد، در مقابل یافتن گیاههای خاصی برای دکتر دامپزشک، وسیله داروهای قدیمی دامپزشک در مرحلهی معالجه است. نیت الله خان، که از مهندس و هدفهای او دلخوشی ندارد با زیرکی به پستچی میفهماند که مهندس خیالاتی برای همس...
کارگردان: هژیر داریوش
"بیتا" به پدرش و به روزنامهنگار جوانی علاقمند است. پدر میمیرد و جوان روزنامهنگار نیز رابطهاش را با او قطع میکند. برای بیتا زندگی در این نقطه تمام است و دیگر هیچ چیز برای او ارزشی ندارد.
کارگردان: رضا میرلوحی
"تپلی" جسمی قوی. روحی ضعیف و نامتعادل و رفتاری ساده لوحانه دارد. وی غالباٌ مورد ظلم واقع میشود ولیکن هیچگاه بدون اجازهی دوستش "اسی" کاری صورت نمیدهد. پس از ماجراهایی تپلی برابر زنی قرار میگیرد که همسر کارفرمای اوست. او در یک لحظه بحرانی زن را به قتل میرساند و اسی برای اینکه گرفتار انتقامجویان نشود و زجر نکشد خود، او را میکشد.
کارگردان: آربی آوانسیان
مردی عاشق زنی میشود که همسر دوست اوست و به همین جهت عشق خود را فاش نمیکند. زن فاسق جوانی دارد و پنهانی در خانهای متروک با او دیدار میکند. راز مدتها پوشیده میماند. دوست شوهر شبی زن را میشناسد و به سبب درگیری اخلاقی با شوهر او خود را میکشد. زن جوانی به وسیلهی زنهای محله که به عشق او حسادت میورزند رسوا میشود و خودکشی میکند. و شوهر جسدش را در حوض خانهی متروک دفن میکند و فاسق زن سر به بیابان میگذارد.
کارگردان: علی حاتمی
"قلندر" دلباختهی خواعهرش است و به همین دلیل او را شوهر نمیدهد. وقتی شایعات بالا میگیرد، قلندر به خاطر حفظ آبرو با ازدواج خواهرش با یک پهلوان موافقت میکند. شرط قلندر با پهلوان این است که او با خواهرش رابطه برفرار نکند. در ماجراهایی که میگذرد قلندر پهلوان را میکشد و خواهرش برای انتقامجویی به خودفروشی روی میکند. "قلندر" خود را میکشد و در این زمان فاش میشود که قلندر برادر دختر نبوده است.
کارگردان: امیر نادری
"ناصر" جوان هفت خط و مارگزیده است که میداند دوران بازنشستگیاش نزدیک است.به همین جهت میخواهد آخرین دزدیاش را کرده و بعد از این کار کناره گرفته و با "شیرین" زندگی کند او با "جلال" و "خسرو" به سرقت از یک جواهرفروشی دست میزند.خسرو پس از سرقت طی فرصتی تصمیم میگیرد جواهرات را به تنهایی تصاحب کند.جلال و ناصر، خسرو را پیدا کرده و جواهرات را از او میگیرد.بعد ناصر جلال را که قصد ربود جواهرات را کرده میکشد و قصد دارد با ترن فرار کند که خسرو سر میرسد و هر دو در مبارزه باهم کشته میشوند.
کارگردان: مسعود کیمیایی
ماجرای قهرمانیها و مردانگی و صداقت "داش آکل" را همهی مرد شیراز میدانند.یک حاجی شیرازی که زمانی با او همسفر بوده و فضایل نیک داش آکل را میدانسته قبل از مرگش وصیت میکند که داش آکل به کارهای زندگی و املاک او رسیدگی کند.داش آکل در برخورد با خانوادهی حاجی دختر او را میبیند و به او دل می بندد، حال آنکه دختر سن کمی دارد عشق دختر داش آکل را به شراب خواری میکشاند." کاکا رستم" که دشمن داش آکل است با آنکه بارها در جدال تن به تن از او شکست خورده معهذا همه جا در غیابش رجزخوانی میکند.داش آکل ازدواج ب...
کارگردان: ذکریا هاشمی
"بهروز" که دست از قمار شسته، به خاطر دوستش که خواهری دم بخت دارد و برای عروسی او به پول محتاج است توبه را میشکند و دست به قمار میزند.این قمار برای بهروز و دیگر قماربازان با پشیمانی همراه است و او در آخرین فرصت زخمی و وامانده خود را به نزد همسرش میرساند.
کارگردان: اسماعیل نوری علاء
آقای "معز" (ثروتمند معروف) و پسرش "جهان" هر دو عاشق "میهن" هستند.جهان از این موضوع اطلاعی ندارد و معز که بر سر خراب کردن خانههای یک محل با پهلوان محله اختلاف پیدا کرده است، به خاطر این موضوع با یک تیر دو نشان میزند و شرط ازدواج پسرش با میهن را شکست دادن پهلوان میگذارد.بدین ترتیب شاگرد و استاد روبروی هم قرار میگیرند تا جایی که در یک نزاع جهان به دست پهلوان کشته میشود.
کارگردان: ناصر تقوایی
"صادق" در جادهای اصلی در استان خوزستان قهوهخانهای دارد. شبی در غیاب وی راننئهی ناشی از فرصت استفاده کرده و به همسر او تجاوز میکند و سپس به قتلش میرساند. صادق از آن پس مرتکب قتل رانندگان متعددی میشود با این هدف که روزی قاتل همسرش را از بین ببرد. یک افسر و یک گروهبان پدر همسر متوفی صادق است و همین باعث تردیدش در انجام ماموریتش میشود. سرانجام پس از یک سری ماجرا آنها موفق به دستگیری صادق میشوند.
کارگردان: مسعود کیمیایی
"رضا" که خود را به دیوانگی زده است به اتفاق دوستش بدون اطلاع مسئولین از تیمارستان خارج میشود و بعد به کارخانهای دستبرد میزند.از سوی دیگر "فرخ" جوان نویسندهای که بسیار شباهت به او دارد، به منظور تحقیق دربارهی زندگی دیوانهها به تیمارستان میآید و در تیمارستان جایش با رضا عوض میشود.از طرف دیگر رضا وارد زندگی اشرافی نویسنده میشود.او بعد از چندی عاشق نامزد نویسنده "فرنگیس" میشود و قصد تحویل پولها را دارد که دوستانش او را در دام انداخته به شدت مجروح میکنند و پولها را میربایند.رضا بی رمق سع...
کارگردان: جلال مقدم
مرد جوانی پس از مرگ پذرش به شهر میرود و در کارخانهی عمویش مشغول به کار میشود.او در آنجا با رقاصهای آشنا شده و روابطی پیدا میکند.رقاصه که باردار شده کارش را رها کرده و امیدوار است که مرد جوان با او ازدواج کند.اما مرد جوان با دخترعمویش آشنا شده و وارد جامهی اشراف شده و به همین جهت تصمیم میگیرد که رقاصه را از خود دور کند.او یک روز با رقاصه سوار بر قایق به دریا میرود.رقاصه طی یک درگیری به دریا سقوط میکند و جوان از این فرصت استفاده میکند و میگذارد که رقاصه در دریا غرق شود.
کارگردان: شاپور قریب
"لوطی" میانسال که بنگاه چوب بری دارد به لحاظ بی توجهیهای همسرش به رقاصهای متمایل میشود.رقاصه نیز عاشق او میشود و کارش را کنار میگذارد.وقتی همسر مرد محبوبش از او میخواهد که مردش را به او بازگرداند، رقاصه بنای بدرفتاری با او را میگذارد.لوطی که از نظر احساسی زخم خورده، رقاصه را به شدت مضروب میکند و نزد همسرش بازمیگردد.رقاصه با اینکه عشقش را از دست داده معهذا خوشحال است که خوشبختی خانوادهای را شکل داده است.
کارگردان: داریوش مهرجویی
مردی شهرستانی و ساده دل به قصد یافتن همسری مناسب به تهران میآید.او در تهران با زن بدکارهای آشنا میشود و به تصور اینکه همسر دلخواهش را یافته، تقاضای ازدواج میکند.مرد شهرستانی به زودی به حقیقت پی میبرد با این حال از تصمیم خود منصرف نمیشود و از زن میخواهد که گذشتهاش را فراموش کند و تقاضایش را بپذیرد.مرد شهرستانی از معشوق زن کتک سختی میخورد و در پایان در حالیکه پاک دلیاش را از دست نداده به شهر خود ازمیگردد.
کارگردان: هراندمیناسیان، سلیمان میناسیان
دکتر میانه سالی که همسر و دو فرزند دارد احساس یکنواختی و ملال میکند، اما در برابر عشق به دختری جوان باز هم به هیجان میآید.او پس از چندی درگیر مشکلات خانوادگی میشود.و سرانجام این دختر جوان است که به بهای زندگی خود، سعادت خانوادهای را نجات میدهد.
کارگردان: داود ملاپور
مردی میانه سال متدینی که همسر و فرزند دارد شیفته زن بیوهای به نام "هما" میشود و در مقابل این عشق و مسئولیتهای خانوادگیش با نفس خویش مبارزه میکند.اما موفق نمیشود سرانجام هما ناگهان او را ترک میکند و مرد میماند و " آهو خانم" همسرش و یاد هما
کارگردان: فریدون رهنما
دو تیره در جنگند."سیاوش" میکوشد که جنگ، پایان یابد.جنگی که مانع میشود مردمان خودشان باشند.اما اطرافیان سیاوش آرام نمینشینند و با دسیسهها و دروغها کار را به یک خونریزی مجدد میکشانند.
کارگردان: ابراهیم گلستان
یکی از مسافران در تاکسی "هاشم" کودکی را جا میگذارد و راننده همه جا را در جستجوی مادر کودک زیرپا مینهد.مرد رفیقهای دارد که در اشتیاق داشتن یک کودک است.هاشم حاضر نیست کودک را داشته باشد و پس از ماجراهایی سرانجام رفیقهی هاشم کودک را به پرورشگاه میسپارد.
کارگردان: سیامک یاسمی
جوانی مرد ثروتمندی با نام "قارون" را که از روی یاس قصد خودکشی دارد نجات میدهد و در خانهی خود از او نگهداری میکند.و بعد وسیلهی مادر خود درمییابد که قارون پدرش است که سالها قبل به خاطر هوسبازیهایش او و مادرش را رها کرده است.پسر، پدر را از خود میراند.قارون که وارثی ندارد ضمن اینکه از گذشتهی خود نادم است به دفعات سعی میکند که پسرش را به دست آورد و سرانجام نیز موفق میشود.
کارگردان: فرخ غفاری
عضو قوزی یک گروه بنگاه شادمانی در خاتمهی یکی از برنامهها دچار حادثهای شده و استخوانی در گلویش گیر میکند،به طوری که بقیه تصور میکنند او مرده است.از آن پس جسد قوزی باعث دردسر ساکنین خانهای میشود که هرکدام به شکلی آلوده هستند.آنها سعی میکنند خود را از شر جسد برهانند،اما سرانجام پلیس جسد را کشف و تبهکاران را دستگیر میکند
کارگردان: ساموئل خاچیکیان
کارمند سادهی شرکتی همسرش سخت بیمار است در این حال دختر خانواده و پزشک معالج مادر متدرجاٌ به یکدیگر علاقمند میشوند.همکار پدر در شرکت به دختر توجه دارد اما پدر حاضر نیست دخترش را به او بدهد.مرد صندوق شرکت را سرقت کرده و پول زیادی به پدر میدهد تا او را راضی به ازدواج با دخترش بنماید.پدر در لحظه ای بحرانی مرد را به قتل میرساند و سپس در حیاط خانه دفنش میکند و از آن پس هر روز حالش بیشتر و بیشتر آشفته میشود تا سرانجام پس از ماجراهایی واقعیت آشکار شده و پدر گر فتار میگردد.دکتر نیز با دختر ازدواج ...
کارگردان: مجید محسنی
"داش حسن" دختری به نام "فاطی" را که فریب خورده و سرگردان و تنهاست به خانه ی خود نزد مادرش برده و از او نگهداری میکند.در همین زمان یکی از دوستان داش حسن که عازم صفر حج است خانواده ی خود را به او میسپارد.دختر مرد مسافر با جوان هوسبازی روابطی دارد.داش حسن همه جا او را تعقیب کرده و سرانجام در یک درگیری،جوان هوسباز میمیرد،داش حسن گرفتار میشود.اما در دادگاه فاش میشود که جوان سوابقی درمورد فریب دختران داشته از جمله طعمه های جوان هوسباز دختری است که در خانه ی داش حسن زندگی میکند.داش حسن پس از برائ...
کارگردان: مجید محسنی
روستایی جوانی دختر ارباب را روست دارد در حالی که خواهرش به پسر ارباب عشق میورزد.ارباب انتها از این جریان خشمگین میشود ولی بعداٌ به ازدواج پسرش با دختر روستایی رضایت میدهد و به جوان روستایی میگوید زمانی با عروسی او و دخترش موافقت خواهد کرد که پول فراوانی به دست آورد.جوان روستایی بیمار میشود.ارباب به جستجوی جوان میپردازد.سرانجام او را پیدا میکند و در حالی که از شرطش صرف نظر کرده با ازدواج آن ها موافقت میکند.
کارگردان: مهدی رئیسفیروز
"ناصر" و "پروین" زندگی ساده و خوشی دارند و خوشبختی شان را نوزادی کامل تر می کند ولی بدخواهان ناصر را به انحطاط می کشند و او آنچنان سقوط می کند که با همه ی علایق و پیوندش به خانواده،روی بازگشت را ندارد.بعد از هفده سال سرگردانی وتحمل رنج ها و شکنجه های بسیار اتفاق او را بار دیگر بر سر راه همسر و دخترش قرار می دهد.ناصر چهره اش به کلی تغییر کرده است ولی پروین او را می شناسد و آن ها یکبار دیگر زندگی تازه ای را آغاز می کنند
کارگردان: علی دریابیگی
"ناهید" و"فرهاد" در یکی از شب نشینی های "انجمن موسیقی ملی" با یکدیگر آشنا و به زودی عاشق هم می شوند.پدر ناهید تاجر نوکیسه ی متمولی است که با ازدواج دخترش با فرهاد مخالفت می کند و او را به مرد پولداری شوهر می دهد.فرهاد مایوس ،همه ی کوشش خود را متوجه حرفه اش می کند و به زودی مقام و ثروتی به دست می آورد.همسر ناهید که خوشگذران و هوسباز است سرانجام با کجرویهایش او را از دست می دهد.طی حوادثی ناهید و فرهاد مجددا مقابل هم قرار می گیرند و زندگی تازه ای را باهم آغاز می کنند.
کارگردان: عبدالحسین سپنتا
داستان از خانه فردوسی آغاز می شود که وی از پنجره اتاقی به پل خراب شهر توس با چهره ای گرففته و مغموم نگاه می کند.در جایی دیگر فردوسی صحنه هایی از شاهنامه را در مقابل سلطان محمود برای حاضرین می سراید.در پایان،انتهای زندگی شاعر حماسه سرای ایران نشان داده می شود.فردوسی در کهولت زندگی خود را در انزوا می گذداند.وزمانی که از پنجره بیرون را می نگرد،می شنود که بچه های رهگذر اشعار شاهنامه را می خوانند .صحنه آخر مرگ شاعر است.جنازه او را روی پل توس دونفر به دوش دارند.پشت سر جنازه فقط یک نفر راه می رود و او ...
حاجی آقا، بازیگر سینما، یک فیلم کمدی ایرانی در سال 1933 است که توسط کارگردان ایرانی-ارمنی، اوونس اوگانانیان و یکی از چندین فیلم باقیمانده سنتانه ایرانیان پخش می شود. فیلم داستان داستان یک کارگردان است که در جستجوی یک موضوع برای فیلمش است، زمانی که او یک پیشنهاد برای فیلم حاجی آقا، یک مرد محافظه کار ثروتمند دریافت می کند. دختر، حاجي، و خدمتگزار به مدير گروه کمک مي کند تا مجموعه اي از حوادثي را ايجاد کند که کارگردان را قادر مي سازد تا حاجي را در حيطه هاي رايانه اي فعال کند. هنگامی که فیلم به پایان...
شک ندارم که هیچ کدوم از این فیلمها ندیدی.
با تشکر.
پرسپولیس.