به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: ایرج طهماسب
«کلاه قرمزی» که حالا بزرگ شده، مشغول تحصیل است اما بازیگوشیهایش سبب میشود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او برای اینکه شغلی به دست آورد نیز نتیجهای عاید نمیکند، تا اینکه از طریق تماشای تلویزیون و ملاحظهی برنامهی «آقای مجری» تصمیم میگیرد تا روانهی تلویزیون شود. «کلاه قرمزی» به تهران نزد «پسرخاله» میرود و با کمک او روانهی تلویزیون میشود و در آنجا به خاطر علاقهی زیادش به «آقای مجری» سعی میکند تا موانع راه ازدواج او را از بین بردارد؛ اما مشکلاتی را باعث میشود...
کارگردان: ایرج طهماسب
کلاه قرمزی پس از سالها در امتحانات مدرسه اش قبول می شود و به عنوان شاگرد ممتاز مدرسه معرفی می شود طوری که حتی تصویرش از تلویزیون نیز پخش می گردد. حالا بنا به قولی که داده شده آقای مجری باید برایش یک دوچرخه بخرد ولی او توانایی مالی ندارد. در همین زمان تلفنی از سوی عموی کلاه قرمزی که قرمزی بزرگ نام دارد به او می شود و کلاه قرمزی را همراه آقای مجری و نرگس به منزل مجللش دعوت می کند. در آن دیدار عموی کلاه قرمزی یک دوچرخه با ارزش به او هدیه می دهد. اما چندی بعد در جریان یک دزدی از منزل آقای مجری و نرگ...
کارگردان: هادی محمدیان
شاهزاده روم داستان عاشقی و دلدادگی پرنسسی مسیحی و پاکدامن به نام ملیکا را روایت می کند که از تبار پدر از نوادگان یشوعا وصی حضرت عیسی و از تبار مادر نواده قیصر روم است. سرنوشت این بانوی پاکدامن به گونه ای رقم می خورد که وی نهایتاً به بلاد اسلامی عزیمت میکند و با مردی از نوادگان پیامبر اسلام ازدواج میکند. ثمره این ازدواج فرزندی نیک سرشت است که در آیندهای نزدیک جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود...
کارگردان: هادی محمدیان
در جنگلی در آفریقا رئیس گله فیلها صاحب فرزندی میشود که همه انتظار دارند جانشین رئیس گله باشد، اما برخلاف تصور همه «شادفیل» بسیار دست و پا چلفتی است و هیکل گندهاش همیشه سبب تخریب و خرابکاری میشود...
کارگردان: محمد امین همدانی
اولین آدم سوزی تاریخ را روایت میکند که به دست ربیان یهودی صورت گرفته و سران این قوم، نصرانیهایی را که به نام نوکیشان دست از دین آبا و اجدادیشان کشیدهاند و به آیین نصرانی درآمدهاند در درهای موسوم به اخدود به آتش کشیدهاند.
کارگردان: ایرج طهماسب
داستان شیطنتهای پسرعمهزاست که کلاهقرمزی و آقای مجری را به دردسر میاندازد و ماجرای جدیدی پیش میآید که منجر به ورود مهمان ناخواندهای میشود...
کارگردان: مرضیه برومند، علی طالبی
کپل، شکمو، دم باریک، دم دراز، گوش دراز، سرمائی، عینکی، خوشخواب، با سایر موشها در کلاس مشغول درس خواندن و بازیگوشی بودند که ناگهان موش اصد دستپاچه و نگران وارد شهر میشود و خبر میآورد که: ای داد و بیداد چه نشستهاید که یک گربه سیاه و بدجنس در راه است و اگر پایش به اینجا برسد یک موش هم از دستش جان سالم بدر نمیبرد. در شهر هنگامهای برپا میشود، موشها ابتدا وحشتزده و نگران به این سو و آن سو میدوند، هر کس چیزی میگوید و هر کس راهی پیشنهاد میکند، ولی سرانجام در یک راه همه مصمم میشوند: اتحاد و ا...
کارگردان: مرضیه برومند
موشهای «شهر موشها 1» بزرگ شدهاند و توانستند اسمشو نبر(گربه شهر موشها) را شکست بدهند و شهری زیبا را برای خود بسازند. اما حالا بچه های موش های بزرگ وارد منطقه ممنوعه میشوند و سبدی پیدا میکنند و ...
کارگردان: ابوالحسن داوودی
دکتر «رضا کمالی» با تنها فرزندش «سینا» رفتاری خشونتآمیز دارد. وی این شیوه را جزیی از روش تربیتی خود میداند و شدیداً بر آن اصرار میورزد. دکتر «کمالی» دوستی قدیمی را در بیمارستان ملاقات میکند و پس از این ملاقات در منزل او وقایعی غریب اتفاق میافتد. وقایعی آنچنان غیرمنتظره که در نهایت دکتر را به سفری عجیب و جادویی وا میدارد...
کارگردان: محمدرضا هنرمند
«لیلا» و «بهرام» اعضاء خانوادهای در شهر شادی، برای کمک به مادرشان که وام بانکیاش را دزدی به نام «گنجو» ربوده وارد عمل میشوند. اما توسط «گنجو» و مادرش «عجوزه» دستگیر شده و در زیرزمین «عجوزه» زندانی میشوند. عروسکهای «لیلا» و «بهرام» برای رهایی آن دو به فکر نقشهای میافتند و طی عملیات ضربتی آنها را نجات میدهند.
کارگردان: مجید مجیدی
پسرکی به نام علی کفشهای خواهرش را گم میکند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار میگذارند که صبحها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی با کتانی به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای بهموقع رساندن کفشها میکند، اما علی هر روز دیر به مدرسه میرسد تا این که...
کارگردان: سیدجواد هاشمی
داستان فیلم به گونهای طراحی شده که در آن شخصیتهای فولکلور، قدیمی و معروف ایرانی از جمله خاله سوسکه و آقا موشه، آهوی پیشونی سفید، عفریته، عجوزه، سالار، گرگ، روباه، خرس پلیس و . . . نیز حضور دارند
کارگردان: محمدرضا نجفیامامی
پیرمردی به حرفه نقالی مشغول است و ابزار کارش، عروسکهای شخصیتهای شاهنامه است. هنگامی که عروسکهای پیرمرد به کمک انیمیشن جان میگیرند، همه چیز تغییر میکند و داستان مهیجی آغاز میشود...
کارگردان: نرگس آبیار
قصهی زندگی یک خانواده یزدی بین سالهای 57 تا 62 است. روایتی از زندگی چهار کودک با نامهای بهار، نادر، کمال و مریم که همراه پدرشان غفور و مادربزرگ در دهه 50 خورشیدی نفس میکشند! دنیای این کودکان دنیایی است پر از رویاهای زیبای کودکانه که قرار است رنگ حقیقت به خود بگیرد...
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
«حسن» و «گلدونه» به قصد یافتن پدرشان از پرورشگاه میگریزند؛ اما جستجوی آنها به نتیجه نمیرسد و خسته و گرسنه به گربههای ولگرد کوچه و خیابان برمیخورند. گربهها به امید اینکه اگر پدر بچهها را پیدا کنند به وضعیت و موقعیت خوبی دست پیدا خواهند کرد، جستجوی گستردهای را آغاز میکنند؛ اما وقتی سرانجام پدر «حسن» و «گلدونه» پیدا میشود، با بیمهری او روبرو میشوند. چه قبلا توسط مستخدم منزل، پسر و دختری به عنوان فرزندان گمشدهی وی به خانه راه یافتهاند، اما سرانجام حقیقت آشکار میشود و گربهها نیز جایی ...
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
گلنار با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کند. روزی به کنار چشمه می رود تا آب بیاورد. باد دستمال آبی او را، که یادگار مادرش است، با خود می برد. گلنار در پی دستمال به جنگل می رود و راه را گم می کند و گرفتار خاله خرسه می شود. خرس ها او را برای انجام کارهای روزانه و پختن کلوچه پیش خود نگه می دارند. پدربزرگ و مادربزرگ به کمک اهالی به دنبال گلنار می گردند، اما او را نمی یابند. خاله قورباغه خود را به گلنار می رساند و با هم نقشه ای برای فرار می کشند. گلنار به خرس ها می گوید به شرطی پیش آن ها می ماند که یک ...
کارگردان: علی سجادی حسینی
پسران آقای «پاکنهاد» مؤسس مدرسهی ناشنوایان، به بهانهی اینکه پدر به خارج از کشور رفته، قصد دارند ساختمان قدیمی مدرسه را خراب کرده و به جای آن پاساژ بنا کنند. نوهی پیشکار آقای «پاکنهاد»، بر حسب تصادف در مییابد که او بر خلاف گفتهی پسرانش در جایی نگهداری میشود که به نظر میرسد «مدرسهی پیرمردها» باشد. فسقلی با پنهان شدن در اتومبیل پسران «پاکنهاد» سر از یک آسایشگاه سالمندان درمیآورد. فسقلی با کمک پیرمردان ساکن آسایشگاه و سرآشپز آنجا تصمیم به نجات «پاکنهاد» میگیرد.
کارگردان: جعفر پناهی
زمان تحویل سال نو نزدیک است. «راضیه» از مادرش پول میگیرد تا برای سفرهی هفتسین ماهی قرمز بخرد، اما پولش بین راه گم میشود. او در جستجوی پول گمشدهاش با کسانی آشنا میشود؛ کسانی که نمیتوانند سر سفرهی هفتسین در کنارش باشند، اما هریک به نوعی سعی میکنند تا «راضیه» را یاری کنند تا به مقصودش دست یابد...
کارگردان: مسعود کرامتی
وحید که آرزوهای ناممکنی در سر می پروراند با موجودی عجیب به نام پاتال که از یک کره جغرافیایی بیرون می آید آشنا می شود. پاتال به شرط آن که وحید اجازه بدهد او به سرزمین اصلی اش بازگردد می پذیرد آرزوهای ناممکن اما کوچک او را متحقق کند. او و خواهرش به جای پدر و مادرشان در می آیند و پدر و مادرشان به جای آن ها و هر کدام وظایف دیگری را انجام می دهند، اما در ساعاتی بعد او پشیمان از وضع پیش آمده از پاتال در خواست می کند که اوضاع را به روال گذشته برگرداند، پس از آن، با موافقت وحید، پاتال غیب می شود.
کارگردان: بهمن قبادی
سوران ملقب به «کاک ستلایت» نوجوان پر جنب و جوشی است که از روستایی دیگر آمده و بزرگان روستا را مجاب می کند تا ماهواره ای در آن جا نصب شود. او که رییس دار و دسته ی بچه های روستا به حساب می آید، از طریق واداشتن آن ها به خنثی کردن زمین های مین گذاری شده و فروش لاشه ی این مین ها به یک واسطه، برایشان کسب درآمد می کند. در این بین سر و کله ی آگرین و برادر معلولش هنگاو پیدا می شود که کودکی نابینا را به همراه دارند. در یک مرافعه ی کوچک، ستلایت مغلوب هنگاو می شود و از سوی دیگر او که عاشق آگرین شده، تلاش می...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
«نسرین» و «نرگس» مثل سیبی هستند که از وسط نصف کرده باشند. سالها پیش پدر و مادرشان آنها را از یکدیگر جدا کردهاند، اما آنها از روی یک اتفاق همدیگر را پیدا کرده و پنهانی جایشان را عوض میکنند. حالا «نسرین» در خانهی پدر به جای «نرگس» زندگی میکند و در تنهایی برای عکس خواهرش آواز میخواند: نیمهی گمشدهی من، حرفای نشنیدهی من و...
کارگردان: سیدمحمدرضا خردمندان
همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده میشدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرندهها دور و بر لونه هاشون جیغ میکشیدن. یکی از بچهها قسم میخورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده....
کارگردان: سیدجواد هاشمی
«اختاپوس» از درون یک غار، امورات قلعه را فرمانروایی میکند. او برای به دام انداختن آهوها و نوشیدن عصاره تن آنها «بل بله» را به خدمت گرفته اما آهوها با نقشه «پیشونی سفید» از قلعه فرار میکنند. از سوی دیگر مادر «آهوی پیشونی سفید» برگشته تا آهو را از «سالار» یعنی پدر خواندهاش پس بگیرد و «پیشونیسفید» به دلیل رنجش از سالار، میخواهد به پیش مادرش بازگردد اما...
کارگردان: کیانوش دالوند
این انیمیشن روایتی از زندگی عبیدالله بن حر جعفی یکی از کوفیان مکه را به تصویر میکشد که از امام حسین (ع) دعوت کرده تا به کوفه بیایند و زمانی که میشنود سپاه امام (ع) به کوفه نزدیک شده از این شهر خارج میشود تا با ایشان روبرو نگردد؛ اما از بد حادثه به صورت کاملا ناگهانی با ایشان روبرو شده و مجبور میشود دست رد به سینه امام بزند...
خیلی ممنون که گفتید
این ها از نظر خودم بهترینشون بوده
اگه فیلمی خوب بوده و من جا انداختم ، لطفا بهم بگید که اصلاح شه
خیلی ممنون