به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: نصرت اله وحدت
میرزا باقر در قطاری که به آلمان می رود، با آقا بالاخان و منیژه،که عازم یک سفر اداری هستند، آشنا می شود، منیژه در هتلی با ارسلان تماس می گیرد، ارسلان و دوستانش درصدد هستند منیژه را اغفال کنند. از طرف دیگر میرزا باقر با دختری به نام ماریا آشنا می شود که برادرش فرانس با گروه ارسلان هم دست است. منیژه برای دست به سر کردن ارسلان به او قول همکاری می دهد و پس از مواجه شدن با میرزا باقر از او کمک می طلبد. باقر و آقابالاخان با لباس شیوخ عرب به کاباره ی ارسلان می روند و پس از تنبیه ارسلان منیژه را تحویل سف...
کارگردان: نصرتالله وحدت
داستان فیلم دربارهی ماجراهایی است که برای یک گروه سازنده فیلمهای تبلیغاتی پیش میآید. گروه در روابطشان با مراجعین از حد متعارف فراتر میروند و با آنها صمیمانه رفتار میکنند! در این میان همسران آنها که مدام مواظب شوهرانشان هستند خود را داخل ماچراها میکنند تا زندگیشان از هم نپاشد. همسران از راههای مختلف سعی میکنند تا شوهرانشان را متوجه اشتباه خود ساخته و زندگیشان را به روال عادی بازگردانند.
کارگردان: نصرتالله وحدت
زن که نازا است، همواره در مورد همسرش دچار تردید، تشویش و سوءظن است و طی ماجرائی، عجولانه گمان میبرد که نوزاد خدمتکارش محصول روابط نامشروع همسرش با مستخدم است و بهمین جهت از همسرش طلاق میگیرد. به زودی واقعیت آشکار میشود، طی ماحراهائی بار دیگر زن با همسرش زندگی آرامی را آغاز میکنند.
کارگردان: نصرتالله وحدت
"هنگامه" که در اهواز وسیلهی جوان شروری اغفال شده از ترس خشم خانوادهی متعصبش میگریزد. او در قهوهخانهی بین راه با "جواد" آشنا میشود و از او میخواهد که مصلحتی خود را به عنوان شوهرش معرفی کند. جواد میپذیرد. اما خانوادهی هنگامه واقعیت را درمییابند و او را از خانه میرانند و او ناگزیر دست به خودکشی میزند. جواد به موقع او را نجات میدهد و چون در این مدت علاقهای هم نسبت به او پیدا کرده، هنگامه را به عقد خود درمیآورد.
کارگردان: سعید مطلبی
"کاظم" بارفروش تهرانی برای انجام کاری رهسپار اهواز میشود و نامزد خود را به "غلام" که از دوستان مورد اعتمادش است، میسپارد. در راه اهواز اتومبیل کاظم به درهای سقوط میکند و آتش میگیرد. پس از چندی دختر با مردی به نام غلام که صفاتی مشابه کاظم دارد ازدواج میکند.
کارگردان: امیر شروان
"نصرت" راننده "طلاچی" ثروتمند معروف دل به دختر وی "نازی" میبندد ولی نازی با "منصور" خواستگار پولدارش ازدواج میکند، پس از سالها نصرت که حالا ثروتی به چنگ آورده به یاری نازی که شوهرش را از دست داده میرود ولی هنوز در راه ازدواجشان مشکلاتی وجود دارد. سرانجام نصرت و نازی بر مشکلات غلبه کرده و زندگی جدیدی را باهم شروع میکنند.
کارگردان: امیر شروان
گروهبانی که در یک پاسگاه مرزی خدمت میکند ماموریت میشود تا یکی از قاچاقچیان قهار را که ضمناٌ با او دوست است گرفتار کند. گروهبان از دوستش صمیمانه میخواهد که به کجرویهایش خاتمه دهد و او نیز میپذیرد. چندی بعد هر دو عاشق یک زن میشوند. ولی گروهبان به خاطر دوستی خود را کنار میکشد. همکاران قاچاقچی که دوری همراه قدیمیشان به آنها زیان زیادی وارد کرده تصمیم میگیرند که او را مجدداٌ به کار سابقش برگردانند و بهمین جهت بین دو دوست ایجاد سوءتفاهم میکنند. ولی این دسیسه چندان کارگر نمیافتد و بزودی اشت...
کارگردان: محمود کوشان
مردی ضمن آشنایی با رقاصهای شیفتهاش میشود و با او ازدواج میکند. از آن پس رقاصه کارش را رها کرده و خانهدار میشود. رقاصه فرزندی دارد که گاه و بیگاه بیآنکه از وجودش به مرد چیزی گفته باشد به ملاقاتش میرود، این ملاقاتهای پنهانی مرد را دچار سوءظن میکند و صاحب کاباره که از قطع برنامهی رقاصه دچار زیان شده این سوءظن را دامن میزند. تا جائیکه کار به جدایی مرد و رقاصه میکشد. سرانجام واقعیت آشکار شده و این بار مرد و رقاصه در کنار فرزند او زندگی آرامی را شروع میکنند.
کارگردان: نظام فاطمی
"مهدی مشکی" عاشق دختری فرنگی میشود و دختر نیز متقابلاٌ او را دوست میدارد. اما برای ازدواج آنها مشکلی وجود دارد. مهدی مشکی مطابق وصیت پدرش باید ابتدا خوهارانش را شوهر دهد و سپس خود ازدواج کند. او با خواستگارانی که خواهرانش دارند، این مشکل را به زودی رفع کرده و با محبوبش ازدواج میکند.
کارگردان: تورکراینان اوغلو
یکی از دختران دوقلوی مردی را کولیها میربایند.دختر در بین کولیها کارش به جیب بری و دزدی کشیده میشود و خواهر دوقلوی او گرفتار پلیس میشود.این شباهت هم چنین مشکلاتی را برای دوجوان که به دخترها علاقمندند به وجود میآورد.سرانجام حقیقت معلوم شده و در پایان دختر کولی تصمیم میگیرد که هرگز به دنبال جیب بری و دزدی نرود.
کارگردان: نظام فاطمی
"احسان" و "امیر" دو برادرند، به خاطر بدهکاریهای زیاد قصد پنهان شدن دارند که با "نازی" برخورد میکنند. نازی برای کمک به آنها نقشهای میکشد و به عمویش خبر میدهد که اگر پولی را که دزدان مطالبه میکنند نپردازد او کشته خواهد شد. عموی نازی که تنها وارث قانونیاش آرزوی مرگ نازی را دارد و نازی این حقیقت را پس از یک سلسله عملیات درمییابد و وکالت عمویش را در مورد ادارهی داراییش فسخ کرده و گرفتاری مادی احسان و امیر را نیز برطرف میکند.
کارگردان: نظام فاطمی
مردی، همسر خود را با دسیسهی یک رقیب طلاق میدهد ولی در حادثهای نابینا میشود. همسرش بی آنکه خود را معرفی کند به پرستاری از او میپردازد. مرد متدرجاٌ به پرستار خود_ همسر سابقش_ علاقمند میشود که تنها آرزویش دیدار او پس از به دست آوردن بینایی میگردد و میشود، در حالی که رقیب دسیسهگر طی حادثهای افلیج شده و کارش به بیمارستان کشیده میشود.
کارگردان: تورکراینان اوغلو
دختر،شیفتهی جوان متمولی است،او که با سه جوان فقیر زندگی می کند امکان رویارویی با جوان مورد علاقهاش را ندارد.سه جوان در جریان یک اتفاق به پول ربوده شده وسیلهی یک گروه سارق برخورد میکنند.آنها که نمیتوانند صاحبان پول را شناسایی کنند با آن وضع و ظاهر خود را میسازند.بین دختر و پسر عشقی پدید میآید.سارقین آنها را مییابند.تعقیب و گریز آغاز میشود.سرانجام سارقین گرفتار قانون میشوند و بعد از ازدواج دختر و پسر، سه جوان میروند که حادثهسازان ماجرای تازه باشند.
کارگردان: امیر شروان
سه نفر بزن بهادر لوطی را مضروب می کنند و او در بستر مرگ درباره ی پسرش رضا حرف می زند. رضا در اصفهان در مرغداری کار می کند، و پس از این که از خبر مرگ پدرش باخبر می شود به خانه ی پدر می رود و عنتری را که به پدرش تعلق داشته تحویل می گیرد. رضا با دختر فقیری به نام شیرین آشنا می شود که با خواهر کوچکش مهناز و عمویش صفر زندگی می کند. رضا درمی یابد که سه نفر بزن بهادر وصیت نامه ی اصلی پدرش را از میرزا گرفته اند و در آن تأکید شده که در آستر جلیقه ی چیتا نقشه ی گنجی پنهان است. رضا پس از تعقیب و گریز نقشه ...
کارگردان: امان منطقی
شهرام که پدر ندارد به پهلوان دوره گردی_ آفارضا_ دل میبندد و در تصورش او را پدر خود میبیند، مادر_ "شیرین"_ وقتی از این علاقهی پسر آگاه میشود، پهلوان را از ادامهی دوستی با پسرش منع میکند. شهرام از آن پس بیمار میشود و چون بیماریش شدت میگیرد، شیرین بدنبال پهلوان رفته و بدین ترتیب رضا جای پدر او را میگیرد.
کارگردان: امان منطقی
نوازندهی فقیر و دورهگردی، تعلیم کودکی بیسرپرست را که نامادریش حاضر نیست او را بپذیرد به عهده میگیرد. کودک مستعد است و به زودی موقعیت خوبی دست آورده و صاحب ثروت زیادی میشود.نامادری مدعی میشود که پسرش دزدیده شده است، اما ادعایش نتیجهای نمیدهد و پسر به پدر واقعیاش سپرده میشود. پسر که به نوازندهی دورهگرد علاقمند شده مجدداٌ نزد او باز میگردد.
کارگردان: مهدی میرصمدزاده
"رضا" جوان ترسوئیست و از این نظر دائماٌ تحقیر میشود.وی آرزویش این است که روزی مرد قدرتمندی شود تا اینکه پهلوان شاهنامه بر او ظاهر شده و رضا را در مبارزاتش علیه عدهای تبهکار که توطئهی از بین بردن مردی را دارند یاری میدهد.یاریهای پهلوان باعث نیرومند شدن رضا و در عین حال بروز حوادث خندهآوری میشود.با این حال، رضا سرانجام به آرزویش میرسد.
کارگردان: محمدعلی زرندی
عاقله مردی کارش اینست که جوانهای با اصل و نسب اما بدون تمکن مالی را پیدا کرده و پس از آنکه آنها را وسیلهی استادان فنهای مختلف تعلیم میدهد وارد خانوادههای متمکن و صاحب دختر کرده و پس از آنکه امکان ازدواجشان فراهم شد از این طریق پولی به جیب میزند...او بار آخر کارش با مشکلاتی روبرو میشود، به این صورت که خبرچینش دچار حادثه میشود و عاقله مرد به جای او جوان دیگری را مامور این کار میکند! اما او و دختر مرد متمکن عاشق یکدیگر میشوند.عاقله مرد نقشه را تغییر داده و پس از آنکه جوان و دختر قرار میشود...
کارگردان: جمشید شیبانی
"رعنا" دختر ماهیگیر فقیری است که آرزویش داشتن یک قایق موتوری است و سرانجام با پسانداز سالها فعالیت خود و پدرش، راهی میشود که قایق را بدست آورد. رعنا با "بهرام" (یکی از جوانان بندر) همسفر میشود. در بین راه گروهی که با بهرام در گذشته درگیری داشتند، برخورد کرده و نزاعی سخت درمیگیرد و در پایان نیز پسانداز رعنا را به سرقت میبرند. رعنا و بهرام ماجرا را پیگیری کرده و سرانجام سارقین را یافته و پول را پس میگیرند. رعنا قایق موتوری مورد نظرش را بدست میآورد.
کارگردان: رضا صفایی
یک دختر کولی به نام "گلنسا" عاشق جوان خوشگذرانی به نام "مسعود" است، اما جوان به او توجهی ندارد، گلنسا در جریان یک مسابقه برندهی جایزهی تبلیغاتی موسسهای شده و روانهی پاریس میشود و در بازگشت با تغییراتی که کرده نظر "مسعود" را جلب میکند دختری بین آشنایان مسعود که علاقمند اوست با اقداماتش مانع ادامهی دوستی این دو میشود. سرانجام طی ماجراهایی مشکلات برطرف شده و این دو با هم ازدواج میکنند.
ایولا