مسعود فراستی: من در سینمای ایران چنین پلیسی را به یاد ندارم که قابل مقایسه با پلیسهای سینمای دنیا باشد/ با اینکه 20 دقیقه از فیلم حذف شده، ولی معلوم است که روستایی یک قدم رو به جلوی بزرگ برداشته است!
: فیلم با یک زوج سوار بر ماشین در دل یک جادهی مه آلود آغاز میشود. فرهاد و الهام (زن و شوهر فیلم) مشغول دعوا با یکدیگر هستند .فرهاد که شغلش فروش مشروبات الکلی بوده، باخبر شده است که عدهای از مشتریانش به دلیل فاسد بودن محصولات او کشته شدهاند.
شاهپور شهبازی: از چند صد سال پیش که به تعارف نااهل، قهوه ی قجری را نجشیده، سرکشیدیم و سر مبارکمان برباد رفت تا به حال سوادمان توی گور نم کشیده است و معنی بعضی ازکلمات فرنگی را نمی فهمیم مثلا” لاتاری”. مع الوصف فیلمش را هم نفهمیدیم.
محمدرضا فهمیزی: وقتی قانون کارآمد نیست، رفتار فراقانونی پیش می آید و در هرجامعه ای ممکن است رخ دهد…”این بخشی از سخنان محمد حسن مهدویان در نشست مطبوعاتی پس از پایان نمایش فیلمش در پاسخ به خبرنگاری است که از او پرسیده بود: “فکر نمیکنید در فیلم «لاتاری» یک جور انتقامجویی شخصی ترویج داده میشود؟”
محمدرضا باقری: «آقاموسی» مرد دیروز جبههها، «مربی» امروز جوانها در فوتبال، پدر مهربان دخترکش، مردی که نگران محیط زیست به خاطر تبلیغات زیاد کاغذی هم هست، در همه جا رفیق و آشنا دارد، اما حاشیهنشینی را انتخاب کرده، شبیهترین کاراکتر این سالهای سینمای ایران به «حاج کاظم» آژانس شیشهای است.
: باران کوثری که نقش افروز اردستانی را در این فیلم بازی می کند چندی است قرار است نقش دختران عصبانی را در سینمای ایران بازی کند. در این فیلم او به دنبال حل مسئله ممنوع الخروجی اش رفته تا قلاب نویسنده این اثر در یقه ی مخاطب گیر کند.
شاهین شجری کهن: «امیر» تنها نماینده سینمای هنری در جشنواره فیلم فجر است و جزو معدود فیلم های امسال که می توان درباره وجوه بصری و دلالت های فلسفی و معنایی یک قاب یا دیالوگش به بحث و تحلیل نشست. فیلم با تمام انرژی و موجودیتش روی شخصیت اصلی داستان (با بازی چشمگیر میلاد کی مرام) متمرکز است.
سام بهشتی: لحن و ساختار متفاوت اش، تکنیک هایی که برای خلق تصویر به کار می گیرد، یک گام رو به جلو در مدیوم سینمای ایران است، فیلم به لحاظ تصویر برداری مقتضیات پیچیده و منحصر به فردی دارد و قاب هایی که بسته شده پر از شاعرانگی و طراوت است.
سام بهشتی: در بیان روایتش سر بلند است و جدا از مضمون، فیلمِ ساختار و تکنیک است، در بدترین لحظه ها و سخت ترین سکانس هایی که شاید تحمل اش برای مخاطب سخت باشد.
سام بهشتی: ترسیم کردن اتمسفری عجیب و غریب و فضاسازی فیلم به شدت درست است و نشان از هوشمندی خالق اثر در عمق مسائل جامعه اش دارد، هومن سیدی در ترسیم جامعه هدفش به درستی عمل می کند و باری به هر جهت حرکت نکرده است، کاراکترهایی که در فیلمنامه تعریف کرده است شناسنامه دارند و هویت پوشالی ندارند.
محسن شهمیرزادی: لطفاً «به وقت شام» را با هیچ اثری از حاتمیکیا مقایسه نکنید. این خواهش را باید از کسانی داشت که در هر فیلمی از حاتمیکیا دنبال «آژانس» میگردند تا حاجکاظم و سلحشور دیگری برایشان زنده شود. در حالی که حاتمیکیا فرزند زمانه خویش است و در هر عصری دغدغههایش در فیلمهای او بازنمود دارد.
محمدرضا کردلو: «به وقت شام» یعنی به وقت شام، یعنی به وقت این 5، 6 سال، یعنی به وقت زمانه خود. یعنی فارغ نبودن از اتفاقاتی که دور و برمان میگذرد و یک کارگردان چگونه میتواند عکسالعمل خود را نسبت به آنها نشان دهد؛ جز با فیلم ساختن؟!
محمدرضا کردلو: «عرق سرد» به بهانهی نمونهای خاص و تقریبا استثنایی یک قانون کلی را به چالش کشیده است. فیلم سهیل بیرقی در فرآیند ایجاد این چالش، کنایههای سیاسی و اجتماعی کم ندارد. اساسا گویی کنایههای سیاسی اولویت بالاتری نسبت به پرداختن به نقد اجتماعی داشتهاند، آنهم در سطحی کاملا کلیشه و دمده شده.
محمدصادق باطنی: این توصیف را بارها درباره ابراهیم حاتمی کیا شنیده ایم که «او فرزند زمانه خود است»... و این بار حاتمی کیا در «به وقت شام» برای اثبات این توصیف، یکی از مهمترین اصول فکری خود را زیرپا گذاشته است.
مهران زارعیان: رویکرد مصطفی کیایی به سینما، دیگر به بلوغ رسیده است و او نشان داده که رگ خواب مخاطبش را می شناسد و از معدود کسانی است که طیف وسیعی از مخاطبان، از مردم عادی تا منتقدین، آثارش را ستایش می کنند.
: کارگردان فیلم سینمایی «بمب» اصرار زیادی دارد تا واژه عشق را به فیلمش الصاق کند و در نامگذاری این کار را به توصیه دوستان امریکاییاش کرده است،اما مشک آن است که خود ببوید. شاعرانه و عاشقانه بودن به هیچ اثری الصاقشدنی نیست.
: نزدیک به دو دهه بود که سینمای ایران انباشته از آثار اجتماعی شده بود که در آنها کاراکترهایی که برای ناموسشان غیرتی میشدند هجو میشد. پدران با تعصب بی عقل و کله خر و مثلاً غیرتی با دخترانشان بدرفتاری میکردند و شوهران و برادرانی که با خشونتی افراطی به محارمشان زور میگفتند.
محمدرضا فهیمی: بهرام توکلی درتنگه ابوقریب به دنبال یک ساختار رئال و خشن از جنگ می خواهد حافظه تاریخی مخاطب را زنده کند و برای نسل جوان تعریفی از چیستی و چگونگی جنگ آن هم به بهترین شکل و از نزدیکترین نما ارائه کند.
صالح دلدم: از نظر فیلمساز، جامعه و مردم آن به مانند گوسفندانی هستند که احتیاج به چوپان دارند و بدون چوپان به مشکل بر خواهند خورد. این جمله مربوط به دونالد ترامپ نیست که در رابطه با کشورهای مسلمان و یا آفریقایی اظهار نظر سخیفی کرده باشد.
: "سوء تفاهم" اثر پر بازیگر و تک لوکیشن احمدرضا معتمدی، میتواند بهترین نمونه برای تحلیل و درک وضعیت این روزهای سینمای ایران باشد. سینمایی که بیشتر شبه سینماست تا خود آن.
: داستان یک زوج جوان که به همراه تنها کودک در خانه ای جدید تصمیم به زندگی با کیفیت بهتری دارند .اما برای کودکشان اتفاقی رخ میدهد که آرامش خانواده را بهم می ریزد.