مسعود فراستی: من در سینمای ایران چنین پلیسی را به یاد ندارم که قابل مقایسه با پلیسهای سینمای دنیا باشد/ با اینکه 20 دقیقه از فیلم حذف شده، ولی معلوم است که روستایی یک قدم رو به جلوی بزرگ برداشته است!
محمد امین نوروزی: به نظر میآید هیچ فیلمی تا بهحال نتوانسته است اینگونه جامعه ایران را به خصوص علیه زنان تیره و تار نشان دهد. شاید گفته شود که فیلمهایی که در آن سیاهنمایی نسبت به جامعه ایرانی و زنان انجام شده است و حرفهای بزرگتر از این زدهاند ساخته شده است.
ایمان هادی: انزوا، فیلم بلند نیست. تعریف فیلم بلند را نمیشود بدان الصاق کرد، کارگردان میتوانست کل داستان فیلم را در هفت دقیقه با موسیقی و تصاویر جمع و جور کند؛ انزوا نیز مثل اغلب آثار سینمای ایران در ژانر بیهودگی ساخته شده است.
تسنیم: فیلم اشنوگل، اصالت یک حماسه را به صورت فردی و جمعی تجربه میکنیم. فیلم از کلی گویی و شعار پرهیز میکند و و با تمپو و تم، حساب شدهای حماسه فردی را به نمایش میگذارد.
مسعود غزنچایی: قربانی، زنی است که از تمام این دنیا، یک اجازه موتورسواری و اشتغال برای تامین معاش خانواده میخواهد و ای وای بر جامعهی مردسالارِ متعصب دروغگوی فاسدی که نمیگذارد «آذر» نفس بکشد.
امیر اهوارکی: به جرأت میتوانم جدایی نادر از سیمین را اخلاقیترین فیلم جشنواره امسال بنامم. و بنده بسیار خوشحالم که این فیلم از ایران توانست نظر تماشاگران عام و خاص را در سایر کشورها به خود جلب کند و برای نخستین مرتبه یک فیلم باهویت از ایران به چنین اقبالی برسد.
غلامعباس فاضلی: جدایی نادر از سیمین از این جهان سراسر حقارت و مطالبه و ریاکاری و دیکتاتوری «روشنفکرانه» دفاع میکند. فیلم منتقد «روشنفکران» طبقه متوسط شهرنشین نیست، بلکه بر رفتار آنها صحه میگذارد. نه تنها موضعگیری فیلم در برابر قربانیان جامعه «روشنفکری» طبقه متوسط شهری خاموشی و سکوت و انفعال است، بلکه در کمال حیرت «روشنفکران» طبقه متوسط شهری را قربانی جامعه قلمداد میکند.
موحد منتقم: فیلم فضاهای ساکت و بیروح و افسرده کنندهای دارد، که به خاطر رابطهی رو به جدایی روندهی نادر و سیمین به نوعی نشان دهنده روابط بین شخصیتهای فیلم است. آدم از دیدن این همه ریزهکاری لذت میبرد.
تبیان: ما بجای فیلمساز از برگمان بزرگ خجالت میکشیم و با خود میگوییم که کاش بجای فیلم "وقتی برگشتم" به تماشای "خالتور" میرفتیم که حداقل تکلیفش با خود و مخاطب معلوم است و فیلم سطحیاش را با لایههای روشنفکرانه، بزرگ و عمیق جلوه نمیدهد و دست به عوامفریبی نمیزند.
پیجو: مخاطبانی که با داستانها و فیلمهای «هری پاتر»، «آرتمیس فاول» و امثالهم بزرگ شدهاند و در هر اثر داستانی، به دنبال رگههای فانتزی میگردند. فیلم قهرمانان کوچک که به خوبی توانسته رضایت این بخش از مخاطبان را به دست بیاورد.
نفیسه ترابنده: در پایان باید گفت فیلم «زرد» از جمله فیلمهای رئالیستی وامدار سینمای اصغر فرهادی است؛ فیلمی که با تقلید ناشیانه و سطحی از الگوی فرهادی در جذب و رضایت مخاطب ناموفق عمل کرده است.
ساناز رمضانی: «صفر تا سکو» به موجزترین و اثرگذارترین شکل، بینندهاش را تشویق میکند که برخیزد و همه سختیها و موانع را پشت سر بگذارد فقط زندگی کند و اینهمه آن چیزی است که در سینمای امروزمان نیاز داریم.
مریم انصاری: اما شکاف اصلی که به نظر میرسد کارگردان از آن غافل است، شکاف بین مخاطبان و فیلمهایی است که طبق ادعا قرار است آینه تمامنمای زندگی مردم باشند. مخاطبان سالهاست که نمیتوانند با این فرم و این دیالوگهای پرطمطراق ارتباط بگیرند و ناچار در هنگام تماشای فیلمی تا این حد جدی، لب به خنده میگشایند
نرگس جهانبخش: فیلم بر خلاف دیگر فیلمهای جیرانی ضد زنان هم هست. زنان در فیلم به هیچ گرفته میشوند.خفگی جسارت خوبی دارد اما فیلمنامه و کارگردانی ضعف بسیار دارد. بازیها هم آنقدر به چشم نمیآیند.
سپیده انوشه: انزوا تلاش ناکام یک سینمادوست است که تبدیل به کولاژی از فیلمهای سینمایی مختلف شده است و فرم و قصه را فدای خودخواهی، خودنمایی و آوانگارد بازی کرده است. انزوا تنها گوشهای از درد انزوای سینما ایران است.
Andrew O'Hehir : "جدایی نادر از سیمین" یک درام با حال و هوای زندگی معاصر است. فیلمی مملو از پیچیدگی و هیجان، که توسط شخصی کارگردانی شده است که سنتهای سینمای آمریکا و اروپا را در آن گنجانده است.
میثم کریمی: جدایی نادر از سیمین به دلیل به تصویر کشیدن فقر فرهنگی و همچنین انتقاد از سیستم قضایی ایران، مورد تایید جشنوارههای خارج و به قول معروف خارج نشینان است. البته بیانصافی است که این اتهام را به اصغر فرهادی بزنیم.
علی شاملو: فیلمنامه و پرداخت داستان، نسبتا خوب و موفق از کار درآمده است. البته از جلوههای ویژه و طراحی صجنه، تقریبا میشود فهمید که با فیلم پرخرجی مواجه نیستیم. تلاش کارگردانان برای ارائه شخصیتهایی باورپذیر و زمینی، و نه ماورائی و فوق بشری
هنگامه ناهید: فیلم بیست و یک روز بعد، فیلمی حماسی از زندگی و آرزوی نوجوانیست که به خود و پاکیاش ایمان دارد. نوجوانی که بین دنیای کودکانه و بزرگسالی مانده. فرزندی از ایران زمین که به راحتی حقش را میخورند و هیچ قانونی از او بهعنوان یک کودک کار و خانوادهی در شرف نابودیاش کمک نمیکند.
ساناز رمضانی: رویکرد محتاطانه و غیردقیق و تفکری ناقص و پر ایراد در مورد مشکلات زنان و موانع آنها در یک جامعه مردسالار، «آذر» و کاراکترش را به یک اثر کاملاً خنثی تبدیل کرده است که شاید ده یا پانزده سال پیش میتوانست حرفی برای گفتن داشته باشد اما امروز تاریخمصرف گذشته است و هیچ کارکردی ندارد
شاهین شجری کهن: «خالتور» هیچ نکته قابل نقدی ندارد، چون اصلا قرار نیست جدی گرفته شود. سازندگان این فیلم از باب کارآفرینی برای گروهی از بازیگران فرعی و عوامل کم نامونشان سینما و اداره یک چرخه اقتصادی که نان سفره عدهای را تأمین میکند، کاسب حبیباللهاند، نه سینماگر.