مهدی فیاضیکیا: شاید به میرباقری نشود خرده گرفت. سبکِ کاری او بازنماییِ نمایشی است و نه تحلیل. شرارت در عمرسعد و ابن زیاد، از کدام منشأ نشأت میگیرد؟ اعتقاد مختار به آل علی، از کجاست؟ تردیدش از کجاست؟ او کجای قضیه ایستاده؟ شاید به جای مختارنامه، باید «روزگارِ مختار» را ساخت.
علیرضا دباغ: فیلم سازانی که قهرمان اصلی داستانشان کودکان هستند همیشه با این پرسش مواجهند که «برای کودک فیلم میسازید یا درباره ی کودک؟!» این پرسش تکراری اما مهم از هم اکنون فراروی کارگردان بچه مهندس نیز هست اما پاسخ او هرچه که باشد تفاوتی در موفقیت این سریال نزد مخاطبان سیما ندارد.
برومند شکری: مرد معتمدی که این خانوادهها او را امین خود میدانند و در حل مشکلات ریز و درشت به او اقتدا میکنند حالا با بازخوانی زندگی گذشته وی، وجهه و جایگاهش تحت شعاع قرار گرفته است و همین کنش و واکنشها بهانه ای برای نویسنده شده که قصه را پیش ببرد.
محمدصادق شجاعی: نقد قسمت اول شهرزاد فصل 3 : اپیزود اول سومین فصل از سریال شهرزاد رگههای عاشقانه فصل اول را ندارد و شخصیتهای کلیدیاش کمترین تاثیر را در رخدادهای آن دارند. در عوض در ادامه سبک و سیاق فصل دوم چنان عالی و بدون نقص عمل میکند که کمتر ایرادی را میتوان گرفت.
نفیسه ترابنده: سایه بان ملودرامی اجتماعی و خانوادگی است که توانسته مخاطبان زیادی را هر شب پای آنتن شبکه دو سیما بنشاند. این سریال با وجود داشتن پتانسل بالا به دلیل ضعف در فیلمنامه و عدم باور پذیری شخصیت ها، بازی های تصنعی و اغراق شده داستانی کشدار و ریتمی کند جز احساس بدبختی و یأس دستاوردی برای مخاطبانش ندارد.
ساناز رمضانی: «شهرزاد» علیرغم آنکه هیچ شعاری فمینیستی یدک نمیکشد، اما زنانهترین داستان این چند سال اخیر سینما و تلویزیون را به تصویر درمیآورد و شاید حتی انسانی ترین را؛ مگر بحث حقوق زنان چیزی ورای حقوق انسانی است؟
سیدرضا صائمی: در واقع این تعدد و یگانگی که در ساختار و نظام معنایی قصه میبینم به نوعی بازنمایی وحدت در عین کثرت است که میتواند تاکیدی بر اهمیت همدلی و همبستگی بین مردم در شرایط کنونی باشد.
محمدتقی فهیم: طراحی و اجرای «یوسف پیامبر(ع)» برای تلویزیون با هوشمندی خاصی انجام شده است، در این مجموعه که نه صحنهها بسیار پر است، نه مانند برخی سریالهای تلویزیونی خیلی خالی است،بیشتر قابها پر و درحد رسانهی تلویزیون است. بهویژه جاگیری دوربینها، مناسب و این سریال فاقد نماهای اضافی زیاد است.
احمد رنجبر: عدهای که به اجبار دور هم جمع میشوند. با خلق چند شخصیت که برخی عالیاند و چند تایی خوب و متوسط قصهها را پیش برده و بیننده را سرگرم کرده است. سامان مقدم البته روایت خودش از داستان را داشته اما نتیجه آن قدر دور از هدف اولیه نویسنده نیست .
پریسا راد: داستان در فصل دوم به گونه ای پیش رفت که شهرزاد از خود واقعیش رونمایی کرد . او حالا دیگر از زنانگی سنتی خود به وضوح فاصله گرفته تا بیش از پیش فمینیست بودنش را به رخ بکشد و عقایدش را در همه حوزه ه ها به خورد مخاطبی بدهد که با او همراه شده و او را پذیرفته است.
نفیسه ترابنده: فصل دوم شهرزاد پر بود از سکانسهای زائد برای پر کردن زمان فیلم ؛ به ویژه سکانسهای شب شعر یا جلسات سیاسی فرهاد. معلوم نیست چرا فیلمساز در کنار روایت داستان عاشقانه خود تا این اندازه به مصدق، تفکرات و حامیان او علاقه دارد؟
نفیسه ترابنده: فیلمساز به دنبال آن است که مخاطب با تماشای سریال هاتف تصمیم های شخصیت های داستان را با تصمیم های مردم در سال های منتهی به عاشورای حسینی و انتخاب راه حق از باطل مقایسه کند. پیام سریال بسیار ارزشمند است اما پرداخت ضعیف، شخصیت پردازی ناقص...
سجاد صداقت: از روایت در بستر تاریخ در فصل اول، «شهرزاد» به استفاده از المانهای تاریخی برای رسیدن به سیاسی بازی یکی از شخصیتهایش افتاده است. این داشتهای تلخ برای سریالی است که تنها میتوان امیدوار بود فصل سوم بهتری در پیش داشته باشد.
هادی حقپرست : مختارنامه از آن محدود سریالهایی است که در طول سه دهه انقلاب اسلامی میتوان به آن دل سپرد و پای تماشای آن، چه با تخمه و میوه و چه با کاغذ و قلم نشست. میرباقری موفق میشود در اثر خود سخنی جهانی بگوید اما فرم ملی را همچون حافظ و سعدی حفظ کند.
مازیار وکیلی: رای من روزهای محرم و شبهای قدر از میرباقری جدا نیست. مردی که تمام سرمایه هنرهای تصویری ما از مذهب است. درخشان و با صلابت و ایستاده در اوج. مثل لحظه مرگ مالک اشتر نخعی که وقت مرگ فرمان علی(ع) را در دست داشت و آن را با همان مردانگی بالا گرفت تا همه بدانند مالک برای چه جان داده است.
همشهری جوان: هنگام تماشای فصل دوم، بارها از خودمان پرسیدهایم که چرا داریم سریال را دنبال میکنیم؟ قرار است چه اتفاقی بیفتد که به واسطهی آن هیجان زده شویم؟ فقط این را میدانیم که گرهی اصلی فصل دوم، عشق قباد به شهرزاد است.
محمدصادق شجاعی: نقد قسمت پانزدهم شهرزاد فصل 2: پایان یافتن فصل دوم با کلوزآپ سه شخصیت فرهاد، قباد و شهرزاد، ثابت میکند که هرچند سریال شهرزاد درگیر جنگهای مافیایی شده، رگههای جنایی به آن تزریق شده اما باز هم ستون سریال مثلثی عشقی از سه شخصیت ذکر شده است.
محمد علی عطاریه: همانطور که گفتم ، ما به سریال طنز نیاز داریم تا در کنار اتفاقات خشک روزمره کمی روحیه را لطیف کند، و قیمتش هم داریم میپردازیم [مالیاتهایی که بخشی از آن به صداوسیما میرود] ولی نباید این آثار هنری سرنوشت ما و مردم مشروطه را یکی کند.
محمد صادق شجاعی: با این وجود که روند کند همچنان حفظ شده، سرانجام اتفاقات اپیزود قبل به نمایش در نیامد و قباد در دقایق کوتاهی حضور داشت، اما نمیتوان اپیزود سیزدهم را تمام بیاثر و خستهکننده دانست، بلکه این اپیزود جزء معدود قسمتهایی است که در هنگام مشاهده آن متوجه گذر زمان نخواهید شد.
محمدصادق شجاعی: نقد قسمت دوازدهم شهرزاد فصل 2: در حالیکه تنها ۳ اپیزود به پایان فصل دوم باقی مانده است، سازندگان همچنان بر روند کند و نیمهکندی که از ابتدای فصل در پیش گرفتهاند، تاکید دارند و به همین دلیل این احتمال وجود دارد که یا اپیزودهای پایانی بیش از اندازه سریع شوند، یا برخلاف فصل اول با پایانی مناسب به نمایش در نیایند.
علی رفیعی وردنجانی: مسائلی که در این سریال برای یک خانواده با سطح اجتماعی بالا رخ میدهد، غیر قابل باور و تصور است و پیش بینی ما از آینده این سریال این گونه است که ما با یک «درد سرهای عظیم» پوشالی دوم و سطح پایینتر روبه رو خواهیم بود که به هیچ وجه جایی برای مانور در موقعیتهای کمدی ندارد.